بخش ۳۷ - صفت باربد در بزم خسرو
درآمد باربد اول به آواز
نواهای عجایب کرد آغاز
به عشاق آن نوا را کرد آهنگ
که زهره بر زمین زد زآسمان چنگ
ز بربط ناله ها زان گونه می خواست
که می شد پرده عشاق زان راست
ز مستی رفته بود از پرده بیرون
همی زد دم به دم راهی به قانون
چو از نوروز گفتی در بهاران
تو گفتی هست بلبل صد هزاران
چو بنمودی نوایی از سر درد
شکستی توبه صد ساله مرد
گهی کز جان نوایی ساز دادی
ز سوزش عود بر آتش فتادی
گهی کز دل سرودی بر کشیدی
ز مردم آه بر گردون رسیدی
گهی کز ارغنون آواز می داد
نی از دستش همی آمد به فریاد
زنی زان خاطرش ناشاد بودی
که در گوشش سخنها باد بودی
به مجلس دم به دم بر حسب مقدور
بدادی گوشمال عود و طنبور
جهان کو مست چشم ناز او بود
پر از آوازه آواز او بود
چو آوازی به سازی کردی آغاز
شدی از حیرتش بلبل ز آواز
چو کردی نغمه اش با چنگ آهنگ
زدی چنگ از خوشی در دامنش چنگ
اگر با نی بنالیدی زمانی
بسوزانیدی از ناله جهانی
به طنبور ار دم خود باز دادی
به طفلی چون مسیح آواز دادی
اگر با نی حدیثی بازگفتی
نی اندر دم هزاران راز گفتی
اگر با دف زدی دستی که بخروش
گرفتی در زمان دف پیش او گوش
نگشتی از کمانچه یک نفس خوش
نیفتادی به او تا در کشاکش
رباب این حال ازو هم چونکه دیدی
به همپایی او دستی کشیدی
گهی کز سوز دل بنواختی عود
ز هر نغمه نمودی لحن داوود
گهی کز زخمه ای می کرد برداشت
به هر یک زخمه خسرو ناله ای داشت
به هر نغمه که می کرد از سر سوز
شبی می کرد با آن نغمه اش روز
گهی با عود می بودی هم آهنگ
گهی دستی زدی بر دامن چنگ
بخش ۳۶ - خبر پادشاهی خسرو و نشستن بر تخت و رسیدن خبر مرگ بهرام: چو شد بر تخت شاهی خسرو رومبخش ۳۸ - حکایت کردن خسرو با مریم از درد شیرین: در آن عشرت چو از شب رفت پاسی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درآمد باربد اول به آواز
نواهای عجایب کرد آغاز
هوش مصنوعی: باربد با صدای دلنوازش شروع به خواندن آهنگهای شگفتانگیز کرد.
به عشاق آن نوا را کرد آهنگ
که زهره بر زمین زد زآسمان چنگ
هوش مصنوعی: عشق را با آهنگ دلنوازی زینت بخشید، به گونهای که زهره (سیاره زهره) از آسمان به زمین آمده و نوایی زیبا را ایجاد کرده است.
ز بربط ناله ها زان گونه می خواست
که می شد پرده عشاق زان راست
هوش مصنوعی: از ساز، نالههایی به گوش میرسد که به گونهای بودند که میتوانستند پردههای عشق را به تصویر بکشند.
ز مستی رفته بود از پرده بیرون
همی زد دم به دم راهی به قانون
هوش مصنوعی: از سر مستی، فرد به طور مداوم در حال برهم زدن نظم و قانون است و به شکل بیپروا و بیتوجهی به قواعد، به زندگی خود ادامه میدهد.
چو از نوروز گفتی در بهاران
تو گفتی هست بلبل صد هزاران
هوش مصنوعی: وقتی از نوروز صحبت کردی، در ایام بهار، تو به من گفتی که آواز بلبلان بیشمار است.
چو بنمودی نوایی از سر درد
شکستی توبه صد ساله مرد
هوش مصنوعی: وقتی که با نغمۀ دلانگیزی از روی درد و رنج خود را نشان دادی، عهد و پیمان صد ساله یک مرد را شکستی.
گهی کز جان نوایی ساز دادی
ز سوزش عود بر آتش فتادی
هوش مصنوعی: گاهی از دل نغمهای سر دادی که به خاطر سوز و حرارتش، مانند عود به آتش شعلهور شدی.
گهی کز دل سرودی بر کشیدی
ز مردم آه بر گردون رسیدی
هوش مصنوعی: گاه گاهی از دل، نغمهای را سرودی و از شویش، آهی از مردم به آسمان رسیدی.
گهی کز ارغنون آواز می داد
نی از دستش همی آمد به فریاد
هوش مصنوعی: گاهی صدای نی مانند ارغنون به گوش میرسید و از آن صدای دلنشین، ناله و فریاد برمیخاست.
زنی زان خاطرش ناشاد بودی
که در گوشش سخنها باد بودی
هوش مصنوعی: زنی به خاطر شنیدن حرفهای بیاساس و ناشایست در گوشش، غمگین و ناراحت بود.
به مجلس دم به دم بر حسب مقدور
بدادی گوشمال عود و طنبور
هوش مصنوعی: در هر دور و زمانی که به مجلس میرفتی، بسته به توانت، نوازش و خوشنوازی سازها را به حاضران هدیه میکردی.
جهان کو مست چشم ناز او بود
پر از آوازه آواز او بود
هوش مصنوعی: جهان تحت تأثیر زیبایی و جذبه چشم ناز او قرار دارد و پر از صدای خوش و خوشآوای اوست.
چو آوازی به سازی کردی آغاز
شدی از حیرتش بلبل ز آواز
هوش مصنوعی: زمانی که آوازی با ساز نواخته میشود، بلبل از شگفتی به سر میبرد و از صدای دلنشین آن شروع به آواز خواندن میکند.
چو کردی نغمه اش با چنگ آهنگ
زدی چنگ از خوشی در دامنش چنگ
هوش مصنوعی: زمانی که تو با چنگ نغمهای زیبا را اجرا کردی، آهنگ آن به قدری خوشایند بود که خوشحالی به دامنش چنگ انداخت.
اگر با نی بنالیدی زمانی
بسوزانیدی از ناله جهانی
هوش مصنوعی: اگر با نی نغمه سر دهی، میتوانی دلها را به درد بیاوری و از نالهات، جهانی را به آتش بکشی.
به طنبور ار دم خود باز دادی
به طفلی چون مسیح آواز دادی
هوش مصنوعی: اگر به طنبور نوا و صدای خود را باز بدهی، به همان اندازه که مسیح به کودکی آواز میدهد، میتوانی روح و زندگی در او دمید.
اگر با نی حدیثی بازگفتی
نی اندر دم هزاران راز گفتی
هوش مصنوعی: اگر با نی داستانی را بگویی، نی در هر نفس هزاران راز را بازگو میکند.
اگر با دف زدی دستی که بخروش
گرفتی در زمان دف پیش او گوش
هوش مصنوعی: اگر با دف نواختهای، وقتی که با دست حرکتی ایجاد کردی، در آن زمان باید به دقت به او گوش دهی.
نگشتی از کمانچه یک نفس خوش
نیفتادی به او تا در کشاکش
هوش مصنوعی: هیچ لحظهای از نغمهسرایی کمانچه دور نشدی تا در میانهٔ مشکلات و چالشها باقی بمانی.
رباب این حال ازو هم چونکه دیدی
به همپایی او دستی کشیدی
هوش مصنوعی: زمانی که رباب، حال او را دید، به نشانه همدردی و همراهی، دستی به سمت او دراز کرد.
گهی کز سوز دل بنواختی عود
ز هر نغمه نمودی لحن داوود
هوش مصنوعی: گاهی از عطش دل، با نغمهای دلنواز، درست مثل عود، آهنگی خوشصدا را به نمایش گذاشتی که یادآور لحن داوود بود.
گهی کز زخمه ای می کرد برداشت
به هر یک زخمه خسرو ناله ای داشت
هوش مصنوعی: گاهی با ضربهای از ساز، جلوهای از زیبایی به وجود میآید و به هر یک از این ضربات، صدای نالهای از دل خسرو برمیخیزد.
به هر نغمه که می کرد از سر سوز
شبی می کرد با آن نغمه اش روز
هوش مصنوعی: هر زمان که او با احساسی عمیق، شعری میخواند، آن شعر باعث میشد که شب به روشنی روز تبدیل شود.
گهی با عود می بودی هم آهنگ
گهی دستی زدی بر دامن چنگ
هوش مصنوعی: گاهی با عود، ساز مینواختی و گاهی هم دستی به دامن چنگ میزدی.