بخش ۱۱ - نمودن شاپور صورت خسرو به شیرین بار دوم
چو دیو شب برآمد از تنش جان
یکایک شد پری هر گوشه پنهان
فسون خوان سحرگه از دم سرد
پریها را همه در شیشه ای کرد
دگر ره رفته بد شاپور از پیش
که بنماید بدان مه صنعت خویش
همان تمثال را دیگر بیاراست
به سروی کرد همچون قامتش راست
رسیدند آن بتان دیگر سواره
همی کردند هر جانب نظاره
گهی گفتند و گاهی می شنودند
به هر غم زان نشاطی می فزودند
که ناگه دست غیب از جیب گردون
دگر ره صورتی آورد بیرون
دگر در آن زمین پر ریاحین
به لب تنگ شکر یعنی که شیرین
زخواب ناز چون بگشاد چشمش
بدان صورت دگر افتاد چشمش
تو گفتی مرغ روحش کرد پرواز
به جوش آمد همه خون در رگش باز
فروغی بس بود پروانه ای را
خیالی بس بود دیوانه ای را
به یاران گفت کاین صورت دگر چیست
بگویید آخرم کاین صورت کیست
چه افتاده ست آه این سرزمین را
به خوابم خواب می بینم من این را
به یاری گفت آن صورت بیاور
که گیرم یک دمش چون عمر در بر
که تا دیده بدان صورت گشودم
چه معنیها از آن صورت نمودم
جوابش داد یار از عین مستی
که معنی جو بمان صورت پرستی
ز پیشش برد آن صورت نهان کرد
که این بازی بود یک دم توان کرد
به گردش، اسم اعظم کرد بنیاد
که بازیگر پری شد با پری زاد
از آنجا رخت بربستند در دم
همی خواندند گردش اسم اعظم
شباهنگام کاین زاغ سیه پر
به کین خورد از کمین خون کبوتر
تذروان در خرامیدن فتادند
به صحرایی از آن به رو نهادند
بخش ۱۰ - رسیدن شاپور به دیر و احوال شیرین پرسیدن: چو زلف شب پریشان گشت بر روزبخش ۱۲ - نمودن شاپور صورت خسرو به شیرین بار سوم: دگر چون روز سر برزد ز کهسار
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو دیو شب برآمد از تنش جان
یکایک شد پری هر گوشه پنهان
هوش مصنوعی: وقتی شب مانند دیوی تاریک آمد، روح هر موجودی از بدنش جدا شد و در گوشهای پنهان گشت.
فسون خوان سحرگه از دم سرد
پریها را همه در شیشه ای کرد
هوش مصنوعی: در صبح زود، جادوگر با صدای دلنواز خود پریها را به خواب برد و آنها را در یک شیشه محبوس کرد.
دگر ره رفته بد شاپور از پیش
که بنماید بدان مه صنعت خویش
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که شاپور دیگر راهی را نمیپیماید و حالا مهارت و هنر خود را به نمایش میگذارد. تمام تواناییها و استعدادهای او به وضوح و آشکارا میشود و نشاندهندهی دستاوردهای او در زمینه هنر و صنعت است.
همان تمثال را دیگر بیاراست
به سروی کرد همچون قامتش راست
هوش مصنوعی: مجسمهای که قبلاً ساخته شده بود، دوباره با زیبایی تزیین شد و به قدی افراشته و راست مانند قامت او تبدیل گردید.
رسیدند آن بتان دیگر سواره
همی کردند هر جانب نظاره
هوش مصنوعی: آن معشوقان زیبا در حالیکه سوار بر اسب بودند، در هر طرف به تماشای اطراف مشغول بودند.
گهی گفتند و گاهی می شنودند
به هر غم زان نشاطی می فزودند
هوش مصنوعی: گاهی سخنانی میگفتند و گاهی هم به آنها گوش میدادند، و هر بار که درباره ناراحتیها صحبت میکردند، از آن شادیای به دست میآوردند.
که ناگه دست غیب از جیب گردون
دگر ره صورتی آورد بیرون
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی، از دستانی پنهان در آسمان، صورت جدیدی به وجود آمد.
دگر در آن زمین پر ریاحین
به لب تنگ شکر یعنی که شیرین
هوش مصنوعی: در آن مکان که پر از گل و گیاه است، وقتی به لب تنگ شکر میرسد، به معنای شیرینی و لذت است.
زخواب ناز چون بگشاد چشمش
بدان صورت دگر افتاد چشمش
هوش مصنوعی: وقتی از خواب شیرین بیدار شد، چشمش به جهانی دیگر و صورتی نو افتاد.
تو گفتی مرغ روحش کرد پرواز
به جوش آمد همه خون در رگش باز
هوش مصنوعی: تو گفتی که روحش مثل پرندهای به پرواز درآمد و همهی خون در رگش به جوش و خروش افتاد.
فروغی بس بود پروانه ای را
خیالی بس بود دیوانه ای را
هوش مصنوعی: برای یک پروانه، تنها یک پرتو نور کافی است تا به آن امید و انگیزه ببخشد، و یک دیوانه نیز به یک خیال بسنده میکند تا در دنیای خود غرق شود.
به یاران گفت کاین صورت دگر چیست
بگویید آخرم کاین صورت کیست
هوش مصنوعی: به دوستانش گفت: این چهرهی جدید چیست؟ لطفاً بگویید این چهره از آن کیست؟
چه افتاده ست آه این سرزمین را
به خوابم خواب می بینم من این را
هوش مصنوعی: در این سرزمین چه بلایی آمده که خوابهایم پر از ناراحتی و غم است، و من این واقعیت را در خوابهایم مشاهده میکنم.
به یاری گفت آن صورت بیاور
که گیرم یک دمش چون عمر در بر
هوش مصنوعی: به کمک آن زیبایی بیایید تا لحظهای از حضورش را مانند یک عمر در آغوش داشته باشم.
که تا دیده بدان صورت گشودم
چه معنیها از آن صورت نمودم
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانم بر آن چهره باز شد، معانی زیادی از آن تصویر دریافت کردم.
جوابش داد یار از عین مستی
که معنی جو بمان صورت پرستی
هوش مصنوعی: یار در حال بیخبری و مستی به سوالش پاسخ داد. او نشان داد که جوهرهٔ واقعی عشق و رابطه، چیزی فراتر از ظواهر و عشق به صورت است.
ز پیشش برد آن صورت نهان کرد
که این بازی بود یک دم توان کرد
هوش مصنوعی: او زیبایی پنهانش را از نظر دور کرد و به این ترتیب نشان داد که این بازی فقط برای یک لحظه میتواند ادامه داشته باشد.
به گردش، اسم اعظم کرد بنیاد
که بازیگر پری شد با پری زاد
هوش مصنوعی: خداوند با قدرت خود، جهانی فراهم کرد و به این ترتیب، موجوداتی روحانی و زیبا خلق کرد که در زندگی به بازی و درگیر شدن با یکدیگر میپردازند.
از آنجا رخت بربستند در دم
همی خواندند گردش اسم اعظم
هوش مصنوعی: از آنجا به سرعت رفتند و در همان لحظه نام بزرگ را با صدای بلند میخواندند.
شباهنگام کاین زاغ سیه پر
به کین خورد از کمین خون کبوتر
هوش مصنوعی: در شب، زاغ سیاه به خاطر حسد و کینهای که دارد، به ناگهان به کبوتر حمله میکند.
تذروان در خرامیدن فتادند
به صحرایی از آن به رو نهادند
هوش مصنوعی: آنها در حال راه رفتن و حرکت به سوی دشت بودند و از آنجا به سمت دیگری رفتند.