گنجور

شمارهٔ ۴۵

خواجه آورد بهر سفره ما
پشت آن یک دو گوسفند که کشت
لیکن از دست نخوت جودش
نشد آلوده ام به آن انگشت
هست ازان با خودش تصور آن
که به حاتم همی رسد به دو پشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواجه آورد بهر سفره ما
پشت آن یک دو گوسفند که کشت
هوش مصنوعی: خداوند برای سفره ما چند گوسفند را فراهم کرد.
لیکن از دست نخوت جودش
نشد آلوده ام به آن انگشت
هوش مصنوعی: اما به خاطر عجب و خودپسندی او، نتوانستم به آن انگشت آلوده شوم.
هست ازان با خودش تصور آن
که به حاتم همی رسد به دو پشت
هوش مصنوعی: کسی که خود را به مقام حاتم طائی می‌رساند، خود را به تصویر می‌کشد و در واقع از دو نسل پیش از خود نیز ارتباطی با او برقرار می‌کند.