گنجور

شمارهٔ ۳۹

دی به کف دیوان خود گفتی که از صاحبدلان
کی بود لایق که از پیش نظر دورش نهند
شد دلت رنجه چو گفتم بر سر گور توباد
کن وصیت تا چو میری با تو در گورش نهند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دی به کف دیوان خود گفتی که از صاحبدلان
کی بود لایق که از پیش نظر دورش نهند
هوش مصنوعی: دیوانی در دست داشت که به او گفت: از بین صاحبدلان، چه کسی لایق است که بخواهند او را دور از چشم خود قرار دهند؟
شد دلت رنجه چو گفتم بر سر گور توباد
کن وصیت تا چو میری با تو در گورش نهند
هوش مصنوعی: وقتی دلت ناراحت شد و گفتم بر سر گور تو بیندیش، باید وصیتی بگویی تا وقتی که می‌روی، در کنار تو در گور بگذارند.