شمارهٔ ۸۶
ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است
منزلت را منزلت بالاتر از آب و گل است
بس که جان و دل درآمد از در و دیوار تو
خانه ای گویی نه از آب و گل از جان و دل است
اینچنین کین خانه را بینم فروغ از روی تو
بیدلان را راز دل در وی نهفتن مشکل است
دل میان گریه دارد ازتو امید کنار
غرقه را از موج دریا آرزوی ساحل است
رحم کن بر حال تنها مانده تاریک رو
ای که مه در هودج و خورشیدت اندر محمل است
از تنم پیوند جان بگسل چو راندی ناقه تیز
زانکه تن را پای فرسوده ست و جان مستعجل است
می کند جامی روان سوی تو شعری تر چو آب
زانکه با آب روان طبع لطیفت مایل است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است
منزلت را منزلت بالاتر از آب و گل است
هوش مصنوعی: ای کسی که خیال تو در جانم جای دارد، منزلت از این آب و گل (دنیا) فراتر و بالاتر است.
بس که جان و دل درآمد از در و دیوار تو
خانه ای گویی نه از آب و گل از جان و دل است
هوش مصنوعی: این خانه به قدری پر از عشق و احساس است که به نظر میرسد نه از خاک و آب بلکه از جان و دل ساخته شده است. هر گوشهاش پر از انرژی و روح است.
اینچنین کین خانه را بینم فروغ از روی تو
بیدلان را راز دل در وی نهفتن مشکل است
هوش مصنوعی: این طور که این خانه را میبینم، نور و روشنیاش از چهره توست و برای عاشقان بیخبر راز دل را در این مکان پنهان کردن دشوار است.
دل میان گریه دارد ازتو امید کنار
غرقه را از موج دریا آرزوی ساحل است
هوش مصنوعی: دل در میان اشکها به تو امیدوار است، مانند کسی که در دریا غرق شده و به ساحل آرزو میکند.
رحم کن بر حال تنها مانده تاریک رو
ای که مه در هودج و خورشیدت اندر محمل است
هوش مصنوعی: ای کسانی که در دل شب تنها و در تاریکی ماندهام، بر حال من رحم کن. تو که مانند ماه در میانسری و مانند خورشید در جلال و زیبایی هستی.
از تنم پیوند جان بگسل چو راندی ناقه تیز
زانکه تن را پای فرسوده ست و جان مستعجل است
هوش مصنوعی: اگر روح من از بدنم جدا شود، همانند اسبی که با شتاب میتازد، این امر به این خاطر است که بدن خسته شده و روح در انتظار آزادی است.
می کند جامی روان سوی تو شعری تر چو آب
زانکه با آب روان طبع لطیفت مایل است
هوش مصنوعی: جامی به سمت تو میریزد، شعری تازه و شیرین مثل آب، زیرا طبیعت نازکطبع تو به آب روان علاقهمند است.