شمارهٔ ۸۴
غنچه همچون دهان تنگ تو نیست
گل چو رخسار لاله رنگ تو نیست
سینه ام را به غمزه ریش مکن
کین هدف لایق خدنگ تو نیست
جنگ تو صلح با رقیبان است
هیچ عاشق حریف جنگ تو نیست
تا به سنگ ستم گشادی دست
نیست دستی که زیر سنگ تو نیست
چون کنی قصد قتل منتظران
هیچ تعجیل چون درنگ تو نیست
با سگان تو نانشستن ما
جز مراعات نام و ننگ تو نیست
جامی از بار دل چو چنگ شدی
این غزل جز نوای چنگ تو نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غنچه همچون دهان تنگ تو نیست
گل چو رخسار لاله رنگ تو نیست
هوش مصنوعی: غنچه به اندازه دهان کوچکت تنگ نیست و گل به زیبایی رخسار تو نیست.
سینه ام را به غمزه ریش مکن
کین هدف لایق خدنگ تو نیست
هوش مصنوعی: سینهام را با نگاهی زیبا مجروح نکن، چرا که این درد و غم شایستهی تیر و طرفهچشم تو نیست.
جنگ تو صلح با رقیبان است
هیچ عاشق حریف جنگ تو نیست
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که در نبردی که فرد عاشق با رقیبانش دارد، این جنگ در واقع برای او نوعی صلح محسوب میشود. هیچ کسی که عاشق باشد، نمیتواند به راحتی با این چالشها و رقابتها مقابله کند. در واقع، عشق به او انگیزهای میدهد که در برابر رقبایش بایستد و جنگ کند.
تا به سنگ ستم گشادی دست
نیست دستی که زیر سنگ تو نیست
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی زیر بار ظلم و سختی تو قرار نگرفته، نمیتواند به تو کمک کند یا با تو همدردی کند.
چون کنی قصد قتل منتظران
هیچ تعجیل چون درنگ تو نیست
هوش مصنوعی: زمانی که تصمیم به کشتن منتظران بگیری، هیچ عجلهای وجود ندارد که شتابی بر درنگ تو باشد.
با سگان تو نانشستن ما
جز مراعات نام و ننگ تو نیست
هوش مصنوعی: نشستن با سگها و همغذا شدن با آنها فقط به خاطر حفظ آبرو و جایگاه توست.
جامی از بار دل چو چنگ شدی
این غزل جز نوای چنگ تو نیست
هوش مصنوعی: اگر دل را همچون سازی به صدا درآوری، این شعر جز نوا و آهنگ تو چیزی دیگر نخواهد بود.