شمارهٔ ۸۳
به کوی عزلتم ویرانه ای هست
ز نقد وقت درویشانه ای هست
به دستم تا ز هستی دست شویم
ز خم نیستی پیمانه ای هست
مکن دورم که دارد ذوق دیگر
به گرد شمع چون پروانه ای هست
چو بر دیوانگان می افکنی سنگ
نمی گویی مرا دیوانه ای هست
چه خوی است اینکه سوی آشنایان
نیاری روی تا بیگانه ای هست
اگر خانه نباشد خوب غم نیست
چو از خوبان تو را همخانه ای هست
مخور جامی فریب سبحه خوانان
که دامی هست هر جا دانه ای هست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به کوی عزلتم ویرانه ای هست
ز نقد وقت درویشانه ای هست
هوش مصنوعی: در گوشهٔ خلوت و عزلت من، ویرانهای وجود دارد که نشان از گذر زمان و زندگی ساده درویشی دارد.
به دستم تا ز هستی دست شویم
ز خم نیستی پیمانه ای هست
هوش مصنوعی: به دنبال آن هستم که از دنیای مادی رها شوم و به مرتبهای بالاتر برسم. در این مسیر، وجودم به مانند جامی است که میتوانم از آن بهرهمند شوم و به مرزهای جدیدی برسم.
مکن دورم که دارد ذوق دیگر
به گرد شمع چون پروانه ای هست
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که فاصله نگرفتی، زیرا این دوری باعث میشود که ذوق و شوق من مانند پروانهای که دور شمع میچرخد، دچار تغییر شود.
چو بر دیوانگان می افکنی سنگ
نمی گویی مرا دیوانه ای هست
هوش مصنوعی: وقتی بر دیوانگان سنگ پرتاب میکنی، نمیگویی که من هم دیوانهای هستم.
چه خوی است اینکه سوی آشنایان
نیاری روی تا بیگانه ای هست
هوش مصنوعی: این رفتار ناپسند است که در حضور کسانی که با آنها آشنا هستی، رویت را برگردانی به خاطر اینکه بیگانهای در آنجا وجود دارد.
اگر خانه نباشد خوب غم نیست
چو از خوبان تو را همخانه ای هست
هوش مصنوعی: اگر در خانهای نباشی، ناراحتی چندانی نیست؛ زیرا از میان نیکان، همراهی برای تو وجود دارد.
مخور جامی فریب سبحه خوانان
که دامی هست هر جا دانه ای هست
هوش مصنوعی: به دام فریب افرادی که فقط ظاهرساز هستند و به جایی بر نمیرسند، نیفت. هرجا که چیزی جذاب و فریبنده پیدا میشود، خطر دام وجود دارد.