گنجور

شمارهٔ ۷۹

طوبی که به سدره سربلند است
پیش قد تو نیازمند است
با خط تو سبزه گر زند لاف
از غنچه سزای ریشخند است
عمری تو و زلف با تو همسر
پیمودن عمر را کمند است
تا دیده لبت سر تواضع
پیشت به زمین نهاده قند است
الطاف تو نشمرم که داند
انفاس حیات را که چند است
در گوش نماند جای پندم
ای همنفسان چه جای پند است
از هر قدمی به دوست راهیست
جامی منشین که راه بند است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طوبی که به سدره سربلند است
پیش قد تو نیازمند است
هوش مصنوعی: درخت طوبی که در بالاترین مقام و جایگاه قرار دارد، برای قد و قامت تو، به خاک افتاده و نیازمند است.
با خط تو سبزه گر زند لاف
از غنچه سزای ریشخند است
هوش مصنوعی: اگر سبزه‌ای به خاطر زیبایی خط تو از غنچه سخن برانگیزد، باید به آن خندید و مسخره‌اش کرد.
عمری تو و زلف با تو همسر
پیمودن عمر را کمند است
هوش مصنوعی: زندگی این است که عمر را با عشق و زیبایی تو بگذرانم.
تا دیده لبت سر تواضع
پیشت به زمین نهاده قند است
هوش مصنوعی: چشمم از زیبایی لب‌های تو به خاک افتاده است و از این رو، مانند قند شیرین و شیرین است.
الطاف تو نشمرم که داند
انفاس حیات را که چند است
هوش مصنوعی: من الطاف و نعمت‌های تو را نمی‌شمارم، چرا که فقط نفس‌های زندگی را می‌دانم، نه تعداد آن‌ها را.
در گوش نماند جای پندم
ای همنفسان چه جای پند است
هوش مصنوعی: راهی برای تغییر افکار و رفتار من وجود ندارد، دوستانم. چه نیازی به نصیحت است وقتی که در دل ما جا ندارد؟
از هر قدمی به دوست راهیست
جامی منشین که راه بند است
هوش مصنوعی: هر قدمی که به سوی دوست برداری، راهی جدید پیش رو داری؛ پس نشین و بی‌حرکت نمان، چون این کار مانع حرکت و پیشرفت تو خواهد بود.