گنجور

شمارهٔ ۷۵

بی تو شبم را اثر روز نیست
شمع شبم انجمن افروز نیست
جز خط فیروزه تو بر دو لب
بر صف جانها شده فیروز نیست
وعده لطفت ز ازل آمده ست
قاعده این کرم امروز نیست
مصلحت آموزی رسوای عشق
مصلحت مصلحت آموز نیست
شب نجهد همچو شهاب از دلم
ناوک آهی که فلک دوز نیست
صید کمند تو نخواهد نجات
مرد بلا عافیت اندوز نیست
گفته جامی همه سوز است و درد
جان فسرد هرچه دراو سوز نیست

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی تو شبم را اثر روز نیست
شمع شبم انجمن افروز نیست
هوش مصنوعی: بی تو شب‌هایم بی‌روح و سرد است و چیزی از روشنایی روز در آن‌ها نیست. شمع وجودم بدون وجود تو نمی‌تواند روشنایی ببخشد و محفل را گرم کند.
جز خط فیروزه تو بر دو لب
بر صف جانها شده فیروز نیست
هوش مصنوعی: به جز خط زیبا و دلنشین تو که بر لبانم نقش بسته است، در زندگی هیچ چیز دیگر خوشبختی نیست.
وعده لطفت ز ازل آمده ست
قاعده این کرم امروز نیست
هوش مصنوعی: از ابتدا، وعده مهربانی تو به ما داده شده است و این نشان از آن است که این لطف و کرم امروز نمی‌تواند تازه باشد.
مصلحت آموزی رسوای عشق
مصلحت مصلحت آموز نیست
هوش مصنوعی: عشق واقعی نیازی به راهنمایی و مصلحت‌سنجی ندارد و نمی‌توان آن را با عقل و تدبیر محدود کرد. عشق طبیعتی فراتر از منطق و مصلحت‌ها دارد و نمی‌توان آن را به اصول و قواعد خاصی محدود کرد.
شب نجهد همچو شهاب از دلم
ناوک آهی که فلک دوز نیست
هوش مصنوعی: در دل من شوری همچون شهاب در شب به وجود آمده است، اما این حس و حال به قدری عمیق است که انگار آسمان هم توانایی تحمل آن را ندارد.
صید کمند تو نخواهد نجات
مرد بلا عافیت اندوز نیست
هوش مصنوعی: در دام تو، شکار شده‌ایم و هیچ راه نجاتی وجود ندارد؛ کسی که تنها به فکر آسایش خود باشد، به سختی می‌تواند از مشکلات فرار کند.
گفته جامی همه سوز است و درد
جان فسرد هرچه دراو سوز نیست
هوش مصنوعی: در این شعر، اشاره شده که آنچه واقعاً احساس و عمق عواطف را نشان می‌دهد، سوز و درد درونی است. هر چیزی که فاقد این سوز و احساس واقعی باشد، نمی‌تواند به معنای واقعی تاثیرگذار باشد. به عبارتی، صرف ظاهر و زیبایی بدون احساس درونی، ارزش چندانی ندارد.