شمارهٔ ۶۴
بیا که دل ز غمت خون و دیده پر خون است
ببین ز دیده پر خون که حال دل چون است
نبود عاشق لیلی بغیر یک مجنون
تو را به هر سر مویی هزار مجنون است
مرا که حال دگرگون شد از کشاکش هجر
عجب مدار اگر اشک من جگرگون است
سخن ز حد مبر ای محتسب که مستی من
نه از پیاله خورشید و خم گردون است
بریخت شوق تو خون دلم ز دیده بلی
رود شراب ز سر چون ز ساغر افزون است
چه سان روم ره معنی که خون گرفته دلم
خراب صورت مطبوع و شکل موزون است
به عشق طعنه جامی مزن که عاشق را
عنان دل ز کف اختیار بیرون است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا که دل ز غمت خون و دیده پر خون است
ببین ز دیده پر خون که حال دل چون است
هوش مصنوعی: بیا و ببین که دل من از غم تو دردناک و چشمهایم پر از اشک است. نگاه کن به این چشمان اشکآلود که حال و روز دلم چگونه است.
نبود عاشق لیلی بغیر یک مجنون
تو را به هر سر مویی هزار مجنون است
هوش مصنوعی: عشق لیلی فقط به مجنونی مانند او محدود نیست، بلکه در هر کجای دنیا که نگاه کنی، هزاران مجنون دیگر با عشقهای متفاوت وجود دارند.
مرا که حال دگرگون شد از کشاکش هجر
عجب مدار اگر اشک من جگرگون است
هوش مصنوعی: من را که به خاطر دوری و فراق دچار حال و روزی ناگوار شدهام، تعجب نکن. اگر اشکهایم دلتنگی و دردی عمیق را در دل دارم.
سخن ز حد مبر ای محتسب که مستی من
نه از پیاله خورشید و خم گردون است
هوش مصنوعی: ای محتسب، سخن را از حد خود فراتر نبر؛ چرا که من دیوانه به خاطر شراب و سکر دنیا نیستم.
بریخت شوق تو خون دلم ز دیده بلی
رود شراب ز سر چون ز ساغر افزون است
هوش مصنوعی: شوق تو چنان بر دل من فشرده است که اشکهایم چون خون میریزد. مانند شرابی که از ظرفی سرریز میشود، احساساتم از دل overflow شده است.
چه سان روم ره معنی که خون گرفته دلم
خراب صورت مطبوع و شکل موزون است
هوش مصنوعی: چگونه به جستجوی معنا بروم در حالی که دلم به خاطر زیبایی دلفریب و ظرافتِ شکل خود، پر از اندوه و درد است؟
به عشق طعنه جامی مزن که عاشق را
عنان دل ز کف اختیار بیرون است
هوش مصنوعی: به عشق نپرداز، چون عاشق کنترل احساساتش را از دست داده است و نمیتواند خود را مهار کند.