گنجور

شمارهٔ ۶۳

رخت روز طرب را بامداد است
سر زلفت شب غم را سواد است
تویی کعبه به هر شهری که باشی
چو مکه نام آن خیر البلاد است
ز آه چون عمود آتشم چرخ
به هر شب چون « ارم ذات العماد» است
نکو دار اعتقاد ای دل به خوبان
که رأس المال صوفی اعتقاد است
در اقلیم عدم رو کرده جانم
ز تو در آرزوی خیرباد است
در افسون خوانی دل خال و زلفت
یکی شاگرد و دیگر اوستاد است
سگت بگذار گو رسم دویی را
که جامی در مقام اتحاد است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخت روز طرب را بامداد است
سر زلفت شب غم را سواد است
هوش مصنوعی: امروز، روز شادی و نشاط است و شب گذشته، زمانی بود که غم و اندوه در زلف‌های تو جریان داشت.
تویی کعبه به هر شهری که باشی
چو مکه نام آن خیر البلاد است
هوش مصنوعی: تو همان center of devotion و آرامش هستی، هر کجا که باشی مانند مکه، آن مکان بهترین و مبارک‌ترین سرزمین است.
ز آه چون عمود آتشم چرخ
به هر شب چون « ارم ذات العماد» است
هوش مصنوعی: عواطف و احساسات من به شدت مانند شعله آتش است و شب‌ها برای من همچون شهر ارم که با ستون‌های استوارش شناخته می‌شود، جلوه‌گری می‌کند.
نکو دار اعتقاد ای دل به خوبان
که رأس المال صوفی اعتقاد است
هوش مصنوعی: ای دل، به خوبان ایمان و اعتقاد داشته باش، زیرا باور داشتن به ایشان، سرمایه اصلی صوفیانه است.
در اقلیم عدم رو کرده جانم
ز تو در آرزوی خیرباد است
هوش مصنوعی: در دنیای ناپیدا، جان من به خاطر تو بیدار شده و در آرزوی خوبی‌هاست.
در افسون خوانی دل خال و زلفت
یکی شاگرد و دیگر اوستاد است
هوش مصنوعی: در جادو و جاذبه‌ای که دل را می‌برد، خال و زلف تو یکی شاگرد و دیگری استاد هستند.
سگت بگذار گو رسم دویی را
که جامی در مقام اتحاد است
هوش مصنوعی: سگت را رها کن و بگذار که آداب و رسوم دویدن را فراموش کند، چرا که در اینجا یک جام وجود دارد که نشان‌دهنده اتحاد است.