شمارهٔ ۵۹
گدای کوی خرابات پل برهنه چراست
اگر نه کفش زده فقر او به فرق غناست
به پشت پای زده راحت دو عالم را
ازان چه باک که خارش خلیده در کف پاست
اگر نه شکر تک و پوی راه فقر کند
شکاف پاشنه او دهان گشاده چراست
نشان گمشدگان می دهد به راه نجات
نشان پاش که بر خاک راه مانده به جاست
به فقر اوست به پا تخت شاه ازان چه غمش
که شه ز تخت به تعظیم او به پای نخاست
عصا زنان به در شه رود گدا آری
ستون خیمه اقبال اوعصای گداست
عبا که بر تن جامی ز خون دل شده آل
رسیده خلعت فقرش به دوش زآل عباست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گدای کوی خرابات پل برهنه چراست
اگر نه کفش زده فقر او به فرق غناست
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وضعیت افرادی اشاره میکند که به خاطر فقر و ناتوانی مالی به درگاه انسانها و مکانهای مقدس روی میآورند. او به وضعیتی میپردازد که نشان میدهد این افراد اگرچه در ظاهر به خاطر بیپولی و نداشتن امکانات، در پی جلب توجه و کمک دیگران هستند، اما در حقیقت این فقر و ناداری، میتواند به نوعی درک عمیقتری از زندگی و واقعیات آن داشته باشد. شاعر به تضاد بین غنا و فقر اشاره میکند و میگوید که گاهی اوقات این فقر میتواند بر غنا پیشی بگیرد و ارزشهای واقعی زندگی را نشان دهد.
به پشت پای زده راحت دو عالم را
ازان چه باک که خارش خلیده در کف پاست
هوش مصنوعی: به خاطر راحتی دو جهان، پشت پای خود را زدهام و نگران نیستم که خاری در پایم فرو رفته باشد.
اگر نه شکر تک و پوی راه فقر کند
شکاف پاشنه او دهان گشاده چراست
هوش مصنوعی: اگر شکر نباشد و فقط فقر باشد، چرا پاشنه او (فقر) دهانش را باز میکند و شکاف ایجاد میکند؟ این نشان میدهد که فقر میتواند مشکلات و چالشهایی ایجاد کند که خود را نمایان میسازد.
نشان گمشدگان می دهد به راه نجات
نشان پاش که بر خاک راه مانده به جاست
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که نشانههایی از افرادی که گم شدهاند، وجود دارد که میتواند ما را به سمت نجات هدایت کند. علامتی که بر زمین باقی مانده، میتواند راهی برای پیدا کردن مسیر صحیح باشد.
به فقر اوست به پا تخت شاه ازان چه غمش
که شه ز تخت به تعظیم او به پای نخاست
هوش مصنوعی: فقر او به قدری عظیم است که حتی شاه نیز به خاطر غمش از تخت خود به احترام او پایین نیامده است.
عصا زنان به در شه رود گدا آری
ستون خیمه اقبال اوعصای گداست
هوش مصنوعی: فقیر با عصا به در شاه میرود، زیرا عصای او، همان ستون خیمه خوشبختیاش است.
عبا که بر تن جامی ز خون دل شده آل
رسیده خلعت فقرش به دوش زآل عباست
هوش مصنوعی: پوشش او که از درد دل و خون رنجش درست شده، به خاطر فقر و زحمتش به تنش آویخته شده است. این لباس، نشاندهندهای از زیبایی و سختی زندگیاش است.