گنجور

شمارهٔ ۵

نَفَحاتُ وَصلکَ اَوقَدَت جَمَرات شَوقکَ فِی الحَشا
ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا
تو چه مظهری که ز جلوهٔ تو صدای صیحهٔ صوفیان
گذرد ز ذروهٔ لامکان، که: خوشا جمال ازل؛ خوشا
همه اهل مسجد و صومعه، پی وردِ صبح و دعای شب
من و ذکر طلعت و طرهٔ تو مِنَ الغَداةِ اِلَی العِشا
ز کمند زلف تو هر شکن، گرهی فکنده به کار من
به گره‌گشایی لعل خود: که ز کار من گرهی گشا
دل من به عشقِ تو می‌نهد، قدمِ وفا به ره طلب
فَلَئِن سَعیٰ فَبِهِ سَعیٰ و لَئِن مَشیٰ فَبِهِ مَشیٰ
به تو داشت خو دلِ گشته‌خون، ز تو بود جان مرا سکون
فَهَجَرتَنی و جَعَلتَنی مُتَحَیِّرا مُتَوَحِّشا
چه جفا که جامی خسته‌دل ز جدایی تو نمی‌کشد
قدم از طریق جفا بکش: سوی عاشقان جفاکش آ

اطلاعات

وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نَفَحاتُ وَصلکَ اَوقَدَت جَمَرات شَوقکَ فِی الحَشا
ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا
نسیم‌های وصال تو آتشی برافروخت (چندانکه باد آتش را افروخته‌تر هم می‌کند) و اشتیاق به تو در جگر اخگر انداخته و در مصراع دوم ایهام دارد که هم می‌تواند کم آتشا باشد در معنی کمتر آتشی و هم کماتشا به معنی آنچنان که تو خواهی
تو چه مظهری که ز جلوهٔ تو صدای صیحهٔ صوفیان
گذرد ز ذروهٔ لامکان، که: خوشا جمال ازل؛ خوشا
ذروهze(o)rveمعنی۱. بلندی؛ اوج.۲. بالای چیزی.۳. جای بلند مانند قلهٔ کوه.مترادف۱. اوج، ذروت۲. ستیغ، قله۳. تارک، چکاد، فرق۴. نوک، ≠ حضیض
همه اهل مسجد و صومعه، پی وردِ صبح و دعای شب
من و ذکر طلعت و طرهٔ تو مِنَ الغَداةِ اِلَی العِشا
من الغداة الی العشا: از صبح تا شب؛ همگان -چه مسلمان در مسجد و چه مسیحی در صومعه- در پی ورد (ذکر) سحر و دعای شباهنگامند اما فکر و ذکر من از صبح تا شام‌گاه، روشناییِ ([صورت]) و موی توست!
ز کمند زلف تو هر شکن، گرهی فکنده به کار من
به گره‌گشایی لعل خود: که ز کار من گرهی گشا
هوش مصنوعی: زلف تو مانند کمند است و هر نقص و مشکلی که دارم، به نوعی به دست تو وابسته شده است. تو با زیبایی و دلسوزی‌ات می‌توانی مشکلات من را حل کنی و از چنگال این مشکلات آزادم کنی.
دل من به عشقِ تو می‌نهد، قدمِ وفا به ره طلب
فَلَئِن سَعیٰ فَبِهِ سَعیٰ و لَئِن مَشیٰ فَبِهِ مَشیٰ
اگر می‌پوید به وسیلهٔ آن (عشق تو) می‌پوید، اگر قدم بر‌می‌دارد، به وسیلهٔ آن قدم برمی‌دارد
به تو داشت خو دلِ گشته‌خون، ز تو بود جان مرا سکون
فَهَجَرتَنی و جَعَلتَنی مُتَحَیِّرا مُتَوَحِّشا
مرا ترک کردی و حیرت زده و هراسان/تنها گذاشتی‌ام
چه جفا که جامی خسته‌دل ز جدایی تو نمی‌کشد
قدم از طریق جفا بکش: سوی عاشقان جفاکش آ
هوش مصنوعی: چه بی‌رحمی است که محبوبی ناراحت و دل‌شکسته از دوری تو نمی‌تواند از راه رنج و آزار دور شود. برو به سوی عاشقانی که عاشقانه رنج می‌کشند.

حاشیه ها

1399/08/15 18:11
حسین رضوان دوست

صورت درست مصرع دوم اینه: ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا

1399/09/13 18:12
سام مصطفوی

مصراع دوم فوق العاده است
هرچند فکر میکنم اشتباه تایپی داره و درستش:
ز غمت به سینه کم آتشی... هست که “کم” جا افتاده
بسیاری از زیبایی این مصراع به کم آتشی و کما تشا هست
ممنون

1399/10/26 21:12
آرش نوروزی

با سلام و احترام
صورت صحیح مصراع اول از بیت سوم :
همه اهل مسجد و صومعه پی ورد (صبح) و دعای شب هست که واژهء صبح جا افتاده است.
با سپاس از شما و زحماتتون.

1399/10/28 22:12
امیرحسین سرکبودی

معنای مصرع اول:
نسیم وصل تو، آتش اشتیاق را در دل شعله ­ور کرد(چنانکه باد آتش را دو چندان می کند)

1400/06/02 03:09
سیدمسعود

سلام، همانطور که دوستان گفتند:

زغمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا درست تر است و در بیت دوم:

تو چه مظهری که ز جلوه تو صدای سبحه قدسیان

1402/01/25 15:03
نورا کاور

صیحه‌ی قدسیان یا صوفیان؟ 

1402/08/06 07:11
سیدمسعود

سلام.

صدای سبحه قدسیان...  

صدای تسبیح و نیایش فرشتگان از بلندای آسمان میگذرد

1404/02/16 08:05
آصف

در این غزل بسیار زیبا از خاتم الشعرا جناب جامی لطیفه‌‌های بسیاری است که یکی دو مورد را معروض میدارد :

در باب معنی مصراع نخست هم هوش مصنوعی و هم دوستان به صورت کامل معنی مصراع را ایراد نکردند که بدین صورت خواهد بود که :

نسیم‌های وصال تو آتشی برافروخت (چندانکه باد آتش را افروخته‌تر هم می‌کند) و اشتیاق به تو در جگر اخگر انداخته

(نفحات جمع نفحه به معنای نسیم یا دم است، عبارت نفحات اشارت دارد به حدیث نبوی که فرمودند :«ان فی ایام دهرکم لربکم نفحات، الا فتعرضوا لها ؛ در روزگاران شما از جانب پروردگارتان نسیم‌هایی می‌وزد، بر شما باد تا خود را در معرض آن قرار دهید » که مولانا نیز در مثنوی این سخن را آورده است که:

گفت پیغمبر که نفحت‌های حق

اندرین ایام می‌آرد سبق

و نفحات وصل در واقع همین معنا را افاده می‌کند. و أوقد از ریشه وقد در باب افعال است در معنای آتش درافکندن ، اما جمرات جمع جمره است که آن نیز در معنای اخگر یا شراره آتش یا خود آتش است و حشا هم اعضای داخل شکم را گویند ولی معمولاً مجاز به علاقه گفتن کل و اراده جزو کردن در معنای جگر است که آتش شوق جگر شاعر را بریان نموده)

اما در مصراع دوم در انتها یک ایهام زیبایی وجود دارد که در واقع هم میتواند «کم آتشا» که چنین معنی میدهد که کم آتشی چنین زبانه می‌کشد و هم می‌تواند « کماتشا» به معنای آنچنان که میل تو باشد در عربی خواند و این نیز ایهام بسیار زیبایی است. 

این غزل نکات بسیار زیبایی دارد و برای پرهیز از اطاله کلام به همین مقدار بسنده میکنیم. در پانه حق باشید.