شمارهٔ ۴۸
ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب
نی گرد و نی گل است نه سایه نه آفتاب
در کوه جام لاله پر از شبنم سحر
در دشت فرش سبزه تر از رشحه سحاب
وقت است اگر پیاده به صحرا برون رویم
دست از عنان ندیده عنا، پای از رکاب
همره بریم رغم سفیهان شهر را
ز اسباب عیش هر چه شمارد خرد صواب
با چند یار پاک ضمیر لطیف طبع
صافی دل لطیفه شناس دقیقه یاب
آمیزگارتر به هم از شیر با شکر
پیوند جویتر به هم از نقل با شراب
نی تلخ رانده بر لب شیرینشان مزاح
نی چین فکنده در خم ابرویشان عتاب
ور دلبری لطیف نماید ز غیب روی
چون ماه بی نقاب و چو خورشید بی حجاب
گاهی به آن غمزه خونریز در جدل
گاهی به این لعل شکربار در خطاب
آن خود عطیه ایست که در فصلها سخن
نتوان ادای شکر وصولش به هیچ باب
جامی دهان ببند که سرد آید این نفس
اکنون که صبح شیب دمید از شب شباب
اینها همه سراب و تو بسیار تشنه ای
بگذر که تشنگی تو ننشاند این سراب
خود را فکن به قعر محیطی که موج آن
بحر دو کون را ننهد قدر یک حباب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب
نی گرد و نی گل است نه سایه نه آفتاب
هوش مصنوعی: ابرهای کمفروغ به آرامی بر روی زمین میبارند و آب را به آرامی در زمین میریزند. نه گلی وجود دارد و نه سایهای از آفتاب، فقط سکوت و آرامش است.
در کوه جام لاله پر از شبنم سحر
در دشت فرش سبزه تر از رشحه سحاب
هوش مصنوعی: در کوه، جامی از لالهها پر از شبنمهای صبحگاهی است و در دشت، فرشی از سبزهها به طراوت و شادابی قطرات باران است.
وقت است اگر پیاده به صحرا برون رویم
دست از عنان ندیده عنا، پای از رکاب
هوش مصنوعی: زمانی است که اگر به صورت پیاده به دشت برویم، باید از هدایت و کنترل رها شده و پا را از رکاب برداریم.
همره بریم رغم سفیهان شهر را
ز اسباب عیش هر چه شمارد خرد صواب
هوش مصنوعی: بیایید با هم بهدور از نظر دیگران، از لذتهای زندگی بهره ببریم، هر چه که عقل و خرد ما آن را صحیح میداند.
با چند یار پاک ضمیر لطیف طبع
صافی دل لطیفه شناس دقیقه یاب
هوش مصنوعی: با چندین دوست با نیت خالص و دل نرم که درک عمیقی از لطافتها دارند و به جزئیات توجه میکنند.
آمیزگارتر به هم از شیر با شکر
پیوند جویتر به هم از نقل با شراب
هوش مصنوعی: پیوندی که بین شیر و شکر وجود دارد، نشاندهندهی نزدیکی و همنشینی است. همچنین، ارتباطی که بین نقل و شراب میبینیم هم نمایانگر نوعی ترکیب و عاشقانه است. این جمله به ما میگوید که این پیوندها از لحاظ نزدیکی و جذابیت به یکدیگر شبیه هستند.
نی تلخ رانده بر لب شیرینشان مزاح
نی چین فکنده در خم ابرویشان عتاب
هوش مصنوعی: نی تلخ که بر لبان شیرینشان جا گرفته، مزاحم و مزاحمتی را به وجود آورده است. نی چین که در خم ابروهایشان عتاب را منتقل کرده، به نوعی احساس ناخوشایندی را منتقل میکند.
ور دلبری لطیف نماید ز غیب روی
چون ماه بی نقاب و چو خورشید بی حجاب
هوش مصنوعی: اگر محبوبی با ظرافت و زیبایی از عالم غیب نمایان شود، چهرهاش مانند ماه بینقاب و مانند خورشید بیحجاب خواهد بود.
گاهی به آن غمزه خونریز در جدل
گاهی به این لعل شکربار در خطاب
هوش مصنوعی: گاهی به آن نگاه بازی که همچون تیغی تیز است، با دشمنی و جدل میپردازم؛ و گاهی هم به این لبهای شیرین و دلانگیز که در گفت و گو استشعار میکنم.
آن خود عطیه ایست که در فصلها سخن
نتوان ادای شکر وصولش به هیچ باب
هوش مصنوعی: این خود، بخششی است که در هر فصلی نمیتوان به طور کامل از آن قدردانی کرد و شکرگزاری از آن به هیچ راهی ممکن نیست.
جامی دهان ببند که سرد آید این نفس
اکنون که صبح شیب دمید از شب شباب
هوش مصنوعی: هیس! لبهایت را به هم بفشار، چرا که این نفس که در حال حاضر کشیده میشود، سرد و ناخوشایند است. صبح فرارسیده و شب جوانی به پایان رسیده است.
اینها همه سراب و تو بسیار تشنه ای
بگذر که تشنگی تو ننشاند این سراب
هوش مصنوعی: همه اینها تنها خیالاتی هستند و تو به شدت در جستجوی ارضای تشنگیات هستی. بهتر است از کنار این خیالات بگذری، زیرا این سراب نمیتواند تشنگی تو را برطرف کند.
خود را فکن به قعر محیطی که موج آن
بحر دو کون را ننهد قدر یک حباب
هوش مصنوعی: خود را در عمق محیطی بینداز که حتی موج آن دریا نمیتواند به اندازه یک حباب تأثیر بگذارد.