گنجور

شمارهٔ ۴۵

ز چیست تفرقه مولوی ز جمع کتب
چه بود جمع کتب چون نکرد رفع حجب
چو هست هر ورقی زان کتب حجاب دگر
به چشم ما حجب تو به توست آن نه کتب
به مصر عشق و محبت کجا عزیز شوی
نرسته یوسف جان تو از غیابه جب
جمال عشق نهان است زیر پرده غیب
و ما سواه علی وجه الجمیل نقب
به عشق کوش چو عارف شدی به سر جمال
که عارفان همه لبند و عاشقان لب لب
طلب مکن خبر بحر و بحریان از من
که در ربود مرا موج خیز لجه حب
معاد جان تو جامی ز صورت و معنی
بغیر عشق نباشد فعد الیه وتب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز چیست تفرقه مولوی ز جمع کتب
چه بود جمع کتب چون نکرد رفع حجب
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه اختلافات و تفریق‌ها از کجا ناشی می‌شود. مولوی به ما می‌گوید که اگرچه کتاب‌های بسیاری وجود دارد، اما این کتاب‌ها نمی‌توانند عوارض یا موانع را از میان بردارند. به عبارت دیگر، صرف وجود کتاب‌های متعدد و علم بسیار، کافی نیست تا حجاب‌ها و موانع را از بین ببرد و به وحدت و جمع‌بودگی برسد.
چو هست هر ورقی زان کتب حجاب دگر
به چشم ما حجب تو به توست آن نه کتب
هوش مصنوعی: هر ورق از آن کتاب‌ها نوعی حجاب است و این حجاب‌ها برای ما به شکل‌های متفاوتی خود را نشان می‌دهند. اما حجاب تو، که به خود تو مربوط می‌شود، هیچ‌یک از آن کتاب‌ها نیست.
به مصر عشق و محبت کجا عزیز شوی
نرسته یوسف جان تو از غیابه جب
هوش مصنوعی: در عشق و محبت، چگونه ممکن است تو عزیز شوی، در حالی که یوسف جان تو از میانت غایب است؟
جمال عشق نهان است زیر پرده غیب
و ما سواه علی وجه الجمیل نقب
هوش مصنوعی: زیبایی عشق در پرده‌ای پنهان است و ما جز بر او، هیچ‌چیز را به زیبایی نمی‌شناسیم.
به عشق کوش چو عارف شدی به سر جمال
که عارفان همه لبند و عاشقان لب لب
هوش مصنوعی: به عشق تلاش کن، زمانی که به مقام عارف رسیدی، زیرا عارفان همواره به زیبایی‌ها توجه دارند و عاشقان در کنار آنها هستند.
طلب مکن خبر بحر و بحریان از من
که در ربود مرا موج خیز لجه حب
هوش مصنوعی: از من خبری از دریا و دریاوندان نخواسته، چرا که امواج پرخروش عشق مرا به خود کشیده‌اند.
معاد جان تو جامی ز صورت و معنی
بغیر عشق نباشد فعد الیه وتب
هوش مصنوعی: جان تو همچون جامی است که ترکیبی از ظاهر و باطن دارد و بدون عشق، این ترکیب معنا ندارد. پس به سوی عشق بازگرد و به آن توجه کن.