شمارهٔ ۲۸
ای فکنده عزت حسنت به صد خواری مرا
از تو خشنودم به هر خواری که می داری مرا
چیست جرم من که هر گه بار بندی زین دیار
دیگران را همسفر سازی و بگذاری مرا
دیدمت در خواب هم آغوش خویش ای کاشکی
دست دادی یک شب این دولت به بیداری مرا
چشم آن دارم که چون بر آستانت جان دهم
هم به خاک آستان خویش بسپاری مرا
خوان حسنت تا شد از سبزی خط آراسته
نیست زان خوان بهره ای غیر از جگر خواری مرا
کم کنم در عشق تو خود را دعای عافیت
زانکه خاطر خوش بود با این گرفتاری مرا
شعر خوش برمن جهان را ساخت جامی چون قفس
شد بلای جان چو طوطی نغز گفتاری مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای فکنده عزت حسنت به صد خواری مرا
از تو خشنودم به هر خواری که می داری مرا
هوش مصنوعی: ای تو که زیباییات باعث عزتم شده، هرچند که من به خاطر تو با ذلت و خواری زندگی میکنم، اما با تمام این خواریها از تو راضی و خشنودم.
چیست جرم من که هر گه بار بندی زین دیار
دیگران را همسفر سازی و بگذاری مرا
هوش مصنوعی: چه گناهی دارم که هر بار که میخواهی سفر کنی، دیگران را همراه خود میبری و من را تنها میگذاری؟
دیدمت در خواب هم آغوش خویش ای کاشکی
دست دادی یک شب این دولت به بیداری مرا
هوش مصنوعی: در خواب تو را دیدم که در آغوش خودم بودی. ای کاش یک بار دستم را میگرفتی و این خوشبختی را در بیداری تجربه میکردم.
چشم آن دارم که چون بر آستانت جان دهم
هم به خاک آستان خویش بسپاری مرا
هوش مصنوعی: من آرزو دارم زمانی که جانم را در پیشگاهت فدای تو میکنم، همانطور که به خاک درگاه خودت احترام میگذاری، به من هم توجه کنی و بر من رحم کنی.
خوان حسنت تا شد از سبزی خط آراسته
نیست زان خوان بهره ای غیر از جگر خواری مرا
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی تو مانند طعمی خوشمزه است که فقط به زیبایی آن نگاه میکنم و بهرهی دیگری از آن جز احساس درد و رنج درونم نمیبرم.
کم کنم در عشق تو خود را دعای عافیت
زانکه خاطر خوش بود با این گرفتاری مرا
هوش مصنوعی: در عشق تو، خود را کمتر میکنم و از دعا برای سلامتی خود دست میکشم، چون با این سختیها، دلم خوش است.
شعر خوش برمن جهان را ساخت جامی چون قفس
شد بلای جان چو طوطی نغز گفتاری مرا
هوش مصنوعی: شعر زیبا و خوشایند من جهان را به شکلی عجیب و شگفتانگیز تغییر داد، مانند اینکه دنیایم به قفسی تبدیل شده است و حالا زندگیام دچار مشقت شده است، چون مانند طوطیای با گفتار زیبا، در این قفس گرفتار شدهام.