گنجور

شمارهٔ ۲۵۱

نشستی دور ازین مشتاق مهجور
که نتوان ماه را دیدن جز از دور
سلیمانی تو و لعل تو خاتم
خطت برگرد خاتم عنبرین مور
فروزان زآتش تو داغ بر داغ
بود بر سینه ام نورا علی نور
به کنج خلوتم منما ره ای شیخ
مکن غمدیده ای را زنده در گور
گذشتم بر درت نادیده دیدار
بهشتی دیدم اما خالی از حور
بود در وصف خوبان شعر جامی
به امر عشق و المأمور معذور
بود یک بیت معمور آسمان را
زمین از شعر او پر بیت معمور

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشستی دور ازین مشتاق مهجور
که نتوان ماه را دیدن جز از دور
هوش مصنوعی: نشستی دور از عشق و آرزوی دوری که نمی‌توان ماه را جز از فاصله‌ای دور مشاهده کرد.
سلیمانی تو و لعل تو خاتم
خطت برگرد خاتم عنبرین مور
هوش مصنوعی: تو همچون سلیمان زیبا و باارزش هستی و نشانه‌های خوشگفتاری‌ات مانند لعل که بر روی خط زیبا و دلکش تو نمایان است، به سقف زینت می‌بخشد.
فروزان زآتش تو داغ بر داغ
بود بر سینه ام نورا علی نور
هوش مصنوعی: آتش تو در سینه‌ام شعله‌ور است و بر دردهای من می‌افزاید، اما در عین حال، نوری بر نور من می‌تابد.
به کنج خلوتم منما ره ای شیخ
مکن غمدیده ای را زنده در گور
هوش مصنوعی: من در تنهایی خودم هستم و از تو می‌خواهم که مرا به این کنج نبری، ای شیخ؛ چرا که مردی غمگین و بی‌روح را نمی‌توان دوباره زنده کرد.
گذشتم بر درت نادیده دیدار
بهشتی دیدم اما خالی از حور
هوش مصنوعی: از کنار در تو گذشتم و بدون این که تو را ببینم، بهشتی را مشاهده کردم، اما آنجا از زیبایی‌های ناب بی‌بهره بود.
بود در وصف خوبان شعر جامی
به امر عشق و المأمور معذور
هوش مصنوعی: شاعر جامی درباره زیبایی‌های معشوقان سخن می‌گوید و در این راستا، عشق را عامل و دلیل این وصف می‌داند و به نوعی می‌گوید که معشوقان در این زمینۀ خود، مستثنی هستند و قابل سرزنش نیستند.
بود یک بیت معمور آسمان را
زمین از شعر او پر بیت معمور
هوش مصنوعی: روزی آسمان پر از شعر و کلام او بود و زمین به خاطر همین اشعار، به زندگی و نشاط آراسته شده بود.