گنجور

شمارهٔ ۲۵۰

مکن در کشتنم زین بیش تقصیر
چو من مردم ز غم دیگر چه تدبیر
در رحمت بود روی تو بر خلق
برآن در زلف تواز مشک زنجیر
ز زخمت مرد آهوی و من از رشک
دوصید از پا درافکندی به یک تیر
ز عشقت خون دل با شیر خوردم
درین خونخواریم شد موی چون شیر
مه و سیاره را در خواب یوسف
بود خوی کرده رخسار تو تعبیر
تو خوش زی جاودان در هودج ناز
فلک گو ماه را محمل فرو گیر
خمید از بار هجرت پشت جامی
جوانا رحم کن بر حال این پیر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مکن در کشتنم زین بیش تقصیر
چو من مردم ز غم دیگر چه تدبیر
هوش مصنوعی: دیگر بیش از این در کشتن من کوتاهی نکن، زیرا من به شدت از غم رنج می‌برم و چه تدبیری می‌توانم بیندیشم وقتی که از زندگی خسته‌ام؟
در رحمت بود روی تو بر خلق
برآن در زلف تواز مشک زنجیر
هوش مصنوعی: چهره‌ات برای مردم مایه‌ی رحمت است و زلف‌های تو همچون زنجیری از مشک، دل‌ربا و جذاب است.
ز زخمت مرد آهوی و من از رشک
دوصید از پا درافکندی به یک تیر
هوش مصنوعی: از شدت درد تو، آهو بی‌تاب شده و من هم به خاطر حسادت، به یک تیر تو از پا درآمدم.
ز عشقت خون دل با شیر خوردم
درین خونخواریم شد موی چون شیر
هوش مصنوعی: از عشق تو با دل خونین زندگی کردم؛ در این دنیای پر از زخم، موهایم به رنگ سفید درآمده است.
مه و سیاره را در خواب یوسف
بود خوی کرده رخسار تو تعبیر
هوش مصنوعی: ماه و سیارات در خواب یوسف، به زیبایی و چهره تو مربوط می‌شود و تعبیر خواب آن‌ها، به وجود تو و زیبایی‌ات برمی‌گردد.
تو خوش زی جاودان در هودج ناز
فلک گو ماه را محمل فرو گیر
هوش مصنوعی: تو در جایگاه زیبا و جاودانه‌ای نشسته‌ای و مانند یک ماه در دل آسمان، به زیبایی و لطف خود ادامه می‌دهی.
خمید از بار هجرت پشت جامی
جوانا رحم کن بر حال این پیر
هوش مصنوعی: به خاطر بار سنگین هجرت، قامت جوانی خمیده شده است. ای جوان، به حال این پیر رحم کن و به او رحم کن.