گنجور

شمارهٔ ۲۴۱

سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشتزاران زد
به عشرت ساغر لاله صلای میگساران زد
فلک را قصد آزار به خون آغشتگان دیدم
به فرق غنچه از قوس قزح چون تیر باران زد
مزن فراش گو خیمه به بستان وقت دهقان خوش
که چتر سبزفام نارون بر جویباران زد
چه حاجت ساقی ما را که گرداند به مجلس می
چو چشم مست او راه خرد بر هوشیاران زد
به تاج فقر کی باشد سزا جز فرق آن رهرو
که پشت پای همت برسریر شهریاران زد
قوی دل شو که بر جام بلور صافی آشامان
شکست آمد چو پهلو با سفال دردخواران زد
کلید هر درآمد لطف یار ما، چه حال است این
که قفل ناامیدی بر در امیدواران زد
چو بلبل زد نوا جامی ولی بلبل نوای خود
ز سودای گل و جامی ز شوق گلعذاران زد
نه شوق گلعذاران بلکه ذوق خدمت شاهی
که لطفش بوسه ز احسان بر لب مدحتگذاران زد
مغیث دولت و ملت ابوالغازی که جود او
به گاه فیض بخشی خنده بر ابر بهاران زد
بقای ذات او بادا که خواهد خامه عدلش
رقوم مهر بر لوح جفای روزگاران زد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشتزاران زد
به عشرت ساغر لاله صلای میگساران زد
هوش مصنوعی: صبحگاهان، مانند ابرهای بهاری، سایه‌ای بر مزارع انداخت و با شادی، صدای شاداب میگساران، نوشیدنی خوش رنگ لاله را به گوش آورد.
فلک را قصد آزار به خون آغشتگان دیدم
به فرق غنچه از قوس قزح چون تیر باران زد
هوش مصنوعی: در آسمان، نیت آزار به خون‌آلودگان را دیدم که هنگام بارش، همچون تیرهایی از رنگین‌کمان بر سر غنچه‌ها فرود می‌آیند.
مزن فراش گو خیمه به بستان وقت دهقان خوش
که چتر سبزفام نارون بر جویباران زد
هوش مصنوعی: به خادم بگو که چادر را در باغ نپوشاند، زیرا زمانی شیرین برای کشاورز است که سایه‌ی درخت نارون بر روی جوی‌های آب می‌افتد.
چه حاجت ساقی ما را که گرداند به مجلس می
چو چشم مست او راه خرد بر هوشیاران زد
هوش مصنوعی: ساقی بدان که ما نیازی به حضور در مجلس شراب نداریم، زیرا وقتی چشمان او پر از حالت مستی است، نشان می‌دهد که راه حکمت از طریق هوشیارانی که در آنجا هستند نهان است.
به تاج فقر کی باشد سزا جز فرق آن رهرو
که پشت پای همت برسریر شهریاران زد
هوش مصنوعی: فقر به خودی خود ننگ نیست، بلکه فردی که با اراده و تلاش خود، به رغم داشتن شرایط سخت، مسیر موفقیت را می‌پیماید، شایسته احترام و ارادت است.
قوی دل شو که بر جام بلور صافی آشامان
شکست آمد چو پهلو با سفال دردخواران زد
هوش مصنوعی: دل را قوی کن، چرا که هنگام نوشیدن از جام شفاف، شکست و آسیب به سراغ کسانی می‌آید که در کنار ظروف سفالی رنج می‌برند.
کلید هر درآمد لطف یار ما، چه حال است این
که قفل ناامیدی بر در امیدواران زد
هوش مصنوعی: هر کسب درآمدی بستگی به لطف و محبت یار ما دارد. حالا ببینید وضعیت چگونه است که قفل ناامیدی بر در افرادی که امیدوارند، زده شده است.
چو بلبل زد نوا جامی ولی بلبل نوای خود
ز سودای گل و جامی ز شوق گلعذاران زد
هوش مصنوعی: وقتی بلبل شروع به آواز خواندن می‌کند، به یاد گل و زیبایی آن می‌افتد و از شوق آن، نغمه‌ای شاد و زیبا سر می‌دهد. او از عشق به گل و زیبایی‌اش نوا سر می‌دهد.
نه شوق گلعذاران بلکه ذوق خدمت شاهی
که لطفش بوسه ز احسان بر لب مدحتگذاران زد
هوش مصنوعی: نه بخاطر علاقه به گل‌چینی، بلکه به خاطر لذت خدمت به شاهی که با لطف خود، هدیه‌ای به مدح‌گویان بخشید.
مغیث دولت و ملت ابوالغازی که جود او
به گاه فیض بخشی خنده بر ابر بهاران زد
هوش مصنوعی: ابوالغازی، که مهمان‌نوازی و سخاوتش همچون برکتی در بهار است، همواره حامی و پشتیبان مردم و سرزمینش بوده است.
بقای ذات او بادا که خواهد خامه عدلش
رقوم مهر بر لوح جفای روزگاران زد
هوش مصنوعی: پایداری وجود او باشد، زیرا که قلم انصافش محبت را بر صفحه بی‌رحمی روزگار نگاشته است.