شمارهٔ ۲۴۰
خبر آمدن یار دلم خرم کرد
لیک نا آمدنش حال مرا درهم کرد
شادیی نیست که صدگونه غمش نیست ز پی
ای خوش آن کس که درین غمکده خو با غم کرد
کی توانم که ز بنیاد کنم خار غمش
بیخ از اینسان که درآب و گل من محکم کرد
گر نگریم من دلداده نه از بی دردیست
گرمی آتش دل چشم مرا بی نم کرد
در چمن سرو سهی را نه تمایل ز صباست
پشت خود پیش قد او به تواضع خم کرد
شرح پیش که کنم این دو شکایت ز فلک
که بریدش ز من و با دگران همدم کرد
نیک رودیست نم دیده جامی که به آن
داد رخت خود و پدرود همه عالم کرد
شمارهٔ ۲۳۹: رفتی و دل ز هجر تو با سوز و آه ماندشمارهٔ ۲۴۱: سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشتزاران زد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خبر آمدن یار دلم خرم کرد
لیک نا آمدنش حال مرا درهم کرد
هوش مصنوعی: خبری از آمدن دوست شنیدم که روحم را شاد کرد، اما عدم حضور او وضعیت مرا به هم ریخت.
شادیی نیست که صدگونه غمش نیست ز پی
ای خوش آن کس که درین غمکده خو با غم کرد
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ خوشیای وجود ندارد که غمهایش هزاران نوع نباشد. پس کسی که در این فضای پر از غم، به دلخوشیهای کوچک دل خوش کرده است، قابل تحسین است.
کی توانم که ز بنیاد کنم خار غمش
بیخ از اینسان که درآب و گل من محکم کرد
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم ناراحتیام را از ریشه برکنم در حالی که آنچنان در وجود من ریشه دوانده است که همچون آب و گل برایم محکم شده است؟
گر نگریم من دلداده نه از بی دردیست
گرمی آتش دل چشم مرا بی نم کرد
هوش مصنوعی: اگر من دلداده را از روی بیدردی نگاه نکنم، حرارت آتش دل من باعث شده که چشمانم بینم شوند.
در چمن سرو سهی را نه تمایل ز صباست
پشت خود پیش قد او به تواضع خم کرد
هوش مصنوعی: در باغ، سرو بلند به خاطر نسیم ملایم، با افتادگی و احترام، به سمت سایهاش خم شده است.
شرح پیش که کنم این دو شکایت ز فلک
که بریدش ز من و با دگران همدم کرد
هوش مصنوعی: میخواهم بگویم که در آغاز، این دو درد را از آسمان شرح دهم؛ اینکه چگونه او مرا ترک کرد و با دیگران دوست شد.
نیک رودیست نم دیده جامی که به آن
داد رخت خود و پدرود همه عالم کرد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزشمندی اشکها اشاره دارد. شاعر میگوید که اشکها همچون جرعهای از جامی هستند که انسان به خاطر جدایی و وداع با دنیای مادی و تمام آفریدهها میریزد. این اشکها نشاندهندهٔ احساسات عمیق و عشق به چیزهایی است که از دست رفتهاند.