شمارهٔ ۲۳۳
دلم بی جمال تو نوری ندارد
جدا از وصالت سروری ندارد
ببین لاله را با همه باد در سر
که پیش تو چندان غروری ندارد
به می زان دهم نقد هستی که هر کس
نشد غایب از خود حضوری ندارد
تجلی طلب موسی توست جانم
که جز کوه اندوه طوری ندارد
به تلخی به سر می برد عمر شیرین
ز شیرین لبت هرکه شوری ندارد
ز رشک تو بستان چنان ماتمی شد
که گل گرچه سوریست سوری ندارد
ز خود نال جامی نه از خوبرویان
کسی بر تو در عشق زوری ندارد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم بی جمال تو نوری ندارد
جدا از وصالت سروری ندارد
هوش مصنوعی: دل من بدون زیبایی تو هیچ نوری ندارد و جدا از ارتباط با تو هیچ ارزش و سروری ندارد.
ببین لاله را با همه باد در سر
که پیش تو چندان غروری ندارد
هوش مصنوعی: به لاله نگاه کن که با وجود تمام وزش باد درشاخ و برگش، هیچگونه خودبزرگبینی و تکبری در برابر تو ندارد.
به می زان دهم نقد هستی که هر کس
نشد غایب از خود حضوری ندارد
هوش مصنوعی: من از زندگیام میزنم و به می میدهم، زیرا هرکس که از خود دور شده باشد، در واقع نمیتواند حضور واقعی داشته باشد.
تجلی طلب موسی توست جانم
که جز کوه اندوه طوری ندارد
هوش مصنوعی: جانم، سرچشمهی عشق و تجلی تو همانند موسی است، اما تنها کوه افسردگی و غم وجود دارد که با آن روبرو میشوم.
به تلخی به سر می برد عمر شیرین
ز شیرین لبت هرکه شوری ندارد
هوش مصنوعی: عمر بعضی افراد که میتواند شیرین و خوشایند باشد، به تلخی سپری میشود. این تلخی به خاطر آن است که آنها از لذتها و زیباییها بیبهرهاند و در زندگی خود شور و اشتیاقی ندارند.
ز رشک تو بستان چنان ماتمی شد
که گل گرچه سوریست سوری ندارد
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت تو، باغ به قدری غمگین شده که حتی گل که رنگش همچون گل سرخ است، دیگر زیبا به نظر نمیرسد.
ز خود نال جامی نه از خوبرویان
کسی بر تو در عشق زوری ندارد
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که کسی از عشق و زیباییها به تو شکایت نمیکند و هیچکس در این زمینه بر تو تسلطی ندارد. در حقیقت، هر کس باید خود را بخواهد و در مورد عشق و زیباییها آزاد باشد.