گنجور

شمارهٔ ۲۲۷

پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد
ازان فسون من دیوانه را پری گیرد
ز دام عشق تو مشکل کسی تواند جست
چو گرد یاسمنت سنبل طری گیرد
ز شهر صبر دلم خیمه زد برون اینست
سزای آن که چو من یار لشکری گیرد
قدم ز دیده کنم در رهت نه فرق چرا
سلوک راه تو را مرد سرسری گیرد
به لطف کوش که ماند ز منصب شاهی
چو شه نه قاعده بنده پروری گیرد
عمامه و فش و ریش است مایه تشویش
خوش آن حریف که دین قلندری گیرد
همای طبع تو جامی بلندپرواز است
سزد که کنگر کاخ سخنوری گیرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد
ازان فسون من دیوانه را پری گیرد
هوش مصنوعی: زمانی که خیال تو مانند پری زیبا و فریبنده می‌شود، از همان جادو و فریب تو، دیوانه‌ای چون من را نیز در بند می‌کشد.
ز دام عشق تو مشکل کسی تواند جست
چو گرد یاسمنت سنبل طری گیرد
هوش مصنوعی: در دام عشق تو هیچکس نمی‌تواند فرار کند، مانند گردی که به یاسمن می‌چسبد و به سادگی جدا نمی‌شود.
ز شهر صبر دلم خیمه زد برون اینست
سزای آن که چو من یار لشکری گیرد
هوش مصنوعی: دل من از صبر بیرون آمده و گویی خیمه‌ای در دنیای ناپایداری زده است. این نتیجه کار کسی است که مانند من از یار و همراهی سربازان بی بهره است.
قدم ز دیده کنم در رهت نه فرق چرا
سلوک راه تو را مرد سرسری گیرد
هوش مصنوعی: من به خاطر تو از چشم به راهی بیرون می‌روم، چون نمی‌دانم چرا کسی که بی‌توجه است، در مسیر تو قدم می‌زند.
به لطف کوش که ماند ز منصب شاهی
چو شه نه قاعده بنده پروری گیرد
هوش مصنوعی: با نیکی و کوشش خود، سعی کن که مانند یک شاه بر توالی و رفتار صحیح نظارت داشته باشی، زیرا اگر این کار را نکنی، از اصول و قواعد درست مدیریت دور خواهی شد.
عمامه و فش و ریش است مایه تشویش
خوش آن حریف که دین قلندری گیرد
هوش مصنوعی: داشتن عمامه و لباس‌های مذهبی و ریش، ممکن است باعث اضطراب و تشویش شود، اما کسی که بتواند روح آزاد و زاهدانه‌ی قلندری را درک کند، خوشبخت است.
همای طبع تو جامی بلندپرواز است
سزد که کنگر کاخ سخنوری گیرد
هوش مصنوعی: پرنده‌ی خوی تو، موجودی با بلندپروازی است و شایسته است که کلمه‌های بزرگ در بستر سخنوری تو جا بگیرد.