شمارهٔ ۲۲۸
اگر نه ساغر لعلت به کام خواهد شد
ز دیده خوردن خونم مدام خواهد شد
چنین که لاغر و زرد است ز ابرویت مه نو
چو یک دو هفته برآید تمام خواهد شد
ستون تیر خود از خانه دلم چو کشی
خیال قد تو قایم مقام خواهد شد
چو دایه بر لبت انگشت زد بشارت داد
که خوش عبارت وشیرین کلام خواهد شد
همی نمود ز قدت هنوز نازده گام
که همچو کبک دری خوش خرام خواهد شد
غزال وار رمیدی ز من نمی دانم
که طبع سرکش تو باکه رام خواهد شد
وجود خاکی جامی ز شوق مجلس تو
پس از وفات صراحی و جام خواهد شد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر نه ساغر لعلت به کام خواهد شد
ز دیده خوردن خونم مدام خواهد شد
هوش مصنوعی: اگر از شراب شگفتانگیز تو بهرهمند نشوم، پس همواره از چشمانم خون خواهی خورد.
چنین که لاغر و زرد است ز ابرویت مه نو
چو یک دو هفته برآید تمام خواهد شد
هوش مصنوعی: اگرچه ابرویت شبیه ماه نو و لاغر و زرد به نظر میرسد، اما این حالتی موقتی است و به زودی تغییر خواهد کرد و به حالت بهتر و کاملی خواهد رسید.
ستون تیر خود از خانه دلم چو کشی
خیال قد تو قایم مقام خواهد شد
هوش مصنوعی: وقتی به یاد تو در دل خود تکیه میکنم، احساس میکنم که زیبایی و قامت تو به صورت نمادینی در خانهی دل من قرار میگیرد و همیشه در آنجا خواهد ماند.
چو دایه بر لبت انگشت زد بشارت داد
که خوش عبارت وشیرین کلام خواهد شد
هوش مصنوعی: مانند پرستاری که بر لب بچه انگشت میزند، خبر خوشی میدهد که تو به زودی انسانی خوشبیان و شیرینزبان خواهی شد.
همی نمود ز قدت هنوز نازده گام
که همچو کبک دری خوش خرام خواهد شد
هوش مصنوعی: او همچنان با وقار و ناز قدم برمیدارد، به طوری که زیبایی و جذابیتش مانند کبک دری است که به آرامی و با زیبایی حرکت میکند.
غزال وار رمیدی ز من نمی دانم
که طبع سرکش تو باکه رام خواهد شد
هوش مصنوعی: تو مانند غزال فراری از من دور شدهای و نمیدانم که چه چیزی میتواند طبیعت سرکش تو را آرام کند.
وجود خاکی جامی ز شوق مجلس تو
پس از وفات صراحی و جام خواهد شد
هوش مصنوعی: وجود خاکی انسان، پس از مرگ و در زمانهای که یاد تو در دل باقی مانده، مانند یک جام پر از شوق و عاشقانه در مجلس تو خواهد شد.