شمارهٔ ۲۲۵
سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ماند
خروش بی قراران نعره مستانه را ماند
تو شمع مجلس انسی که چون روح القدس مرغی
ز هر سو گرد تو گردان شده پروانه را ماند
نه ز آزار رقیبت آشنا ایمن نه بیگانه
عجب خاصیتی دارد سگ دیوانه را ماند
قدت نخلیست زو آویخته همچون رطب دلها
به هر یک از تو پیکانی نشسته دانه را ماند
کهن افسانه ای گویند خلق از لیلی و مجنون
کنون حال من و تو راست آن افسانه را ماند
خوشا با هندوی زلفت فکندن پنجه در پنجه
درین سودا دلم صد شاخ گشته شانه را ماند
زبس کز مهر هر کس در غمت برداشت دل جامی
میان آشنایان چون فتد بیگانه را ماند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ماند
خروش بی قراران نعره مستانه را ماند
هوش مصنوعی: در سر کویت، شور و هیجان افرادی که بیقرارند، همچون صدای بلند و ناآرامی مستها در میخانه جا دارد.
تو شمع مجلس انسی که چون روح القدس مرغی
ز هر سو گرد تو گردان شده پروانه را ماند
هوش مصنوعی: تو نور و روشنی مجلس عشق هستی، مانند روحالقدس که پرندهای از هر سو دور تو در حال چرخش است و پروانه به دور تو میچرخد.
نه ز آزار رقیبت آشنا ایمن نه بیگانه
عجب خاصیتی دارد سگ دیوانه را ماند
هوش مصنوعی: آدم هیچگاه از آزار رقیبش در امان نیست، حتی اگر او را نشناسد. این مسأله مانند خاصیتی است که یک سگ دیوانه دارد؛ یعنی، هیچکس نمیتواند از رفتار غیرقابل پیشبینی و خطرناک او در امان باشد.
قدت نخلیست زو آویخته همچون رطب دلها
به هر یک از تو پیکانی نشسته دانه را ماند
هوش مصنوعی: قد تو مانند نخل است که میوههایش به زمین آویخته شدهاند. دلها به تو علاقه دارند و هر کدام از تو یک تیر از عشق را در دل دارند که مانند دانهها به آن چسبیده است.
کهن افسانه ای گویند خلق از لیلی و مجنون
کنون حال من و تو راست آن افسانه را ماند
هوش مصنوعی: میگویند که مردم داستانی قدیمی دارند دربارهی لیلی و مجنون. حال من و تو هم شبیه به آن افسانه است.
خوشا با هندوی زلفت فکندن پنجه در پنجه
درین سودا دلم صد شاخ گشته شانه را ماند
هوش مصنوعی: چه خوب است که با آن زلفهای شگفتانگیزت در هم آمیزم؛ در این عشق، دلم به اندازهای پُر از شوق شده که مانند شانهای پر از شاخ و برگ به نظر میرسد.
زبس کز مهر هر کس در غمت برداشت دل جامی
میان آشنایان چون فتد بیگانه را ماند
هوش مصنوعی: هر کس از محبت تو در غمات دلش را پر میکند، هنگامی که در میان آشنایان قرار گیرد، بیگانهای که در این فضا حضور دارد، مانند کسی است که احساس غربت میکند.