شمارهٔ ۲۱۳
تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند
که چشم سوی محبان به صرفه باز کند
چو التماس نگاهی کنم بپوشد چشم
چو آن بخیل که در بر گدا فراز کند
کند ز زود شدن روز وصل را کوتاه
شب فراق ز دیر آمدن دراز کند
مرو به صومعه گو روی خود گشاده مباد
که روی اهل حقیقت سوی مجاز کند
چه سود روی به محراب کردنم چو مرا
خیال ابروی او رخنه در نماز کند
به هر کسی شود آمیخته چو شیر و شکر
به سان آتش و آب از من احتراز کند
مخواه چاره ز کس جامیا که کار آنست
که بی میانچی اغیار کارساز کند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند
که چشم سوی محبان به صرفه باز کند
هوش مصنوعی: تو با دیدهی تنگ و باریکت، مانند آن معشوق زیبایی که وقتی ناز کند، به راحتی میتواند توجه عاشقان را به خود جلب کند.
چو التماس نگاهی کنم بپوشد چشم
چو آن بخیل که در بر گدا فراز کند
هوش مصنوعی: وقتی که از کسی خواهش میکنم نگاهی به من بیندازد، او چشمانش را میپوشاند، مانند بخیلی که نمیخواهد چیزی به گدا بدهد.
کند ز زود شدن روز وصل را کوتاه
شب فراق ز دیر آمدن دراز کند
هوش مصنوعی: زمانی که روز به وصال میرسد، به خاطر اینکه سریعتر میآید، شب جدایی کوتاهتر میشود؛ اما اگر دیر بیاید، شب فراق طولانیتر خواهد شد.
مرو به صومعه گو روی خود گشاده مباد
که روی اهل حقیقت سوی مجاز کند
هوش مصنوعی: به جایی نرو که چهرهات را نشان دهی، چرا که ممکن است چهرهی واقعیتداران را به سوی ظاهر و غیرواقعی بکشاند.
چه سود روی به محراب کردنم چو مرا
خیال ابروی او رخنه در نماز کند
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که من به عبادت و نماز مشغول شوم وقتی که تصور و یاد ابروی او در دل و ذهنم مزاحم میشود؟
به هر کسی شود آمیخته چو شیر و شکر
به سان آتش و آب از من احتراز کند
هوش مصنوعی: هر کسی که با من آمیخته شود، مانند ترکیب شیر و شکر است، اما باید از من دوری کند مانند ترکیب آتش و آب.
مخواه چاره ز کس جامیا که کار آنست
که بی میانچی اغیار کارساز کند
هوش مصنوعی: از کسی راه حل نخواه، زیرا کارها آنگونه که باید، بدون واسطه دیگران به نتیجه میرسد.