گنجور

شمارهٔ ۲۱۲

سبزه از طرف چمن می خیزد
خطت از برگ سمن می خیزد
لاله با داغ تو خفته ست به خاک
زان به خون غرقه کفن می خیزد
گر سبک سر ننهد تن به رهت
جان روان از سر تن می خیزد
می شود صاعقه خرمن صبر
شرری کز دل من می خیزد
یارب این نکهت مشکین ز صبا
یا ز صحرای ختن می خیزد
نه که بوی نفس جانان است
که ز اطراف یمن می خیزد
گفتمش جامی و وصف سخنت
از سخن گفت سخن می خیزد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبزه از طرف چمن می خیزد
خطت از برگ سمن می خیزد
هوش مصنوعی: سبزه به زیبایی از چمن جوانه می‌زند، همان‌طور که زیبایی تو از گل‌های سمن می‌روید.
لاله با داغ تو خفته ست به خاک
زان به خون غرقه کفن می خیزد
هوش مصنوعی: لاله به خاطر داغی که از تو دارد در خاک خوابیده است و به همین دلیل، در خون غوطه‌ور شده و کفن می‌پوشد.
گر سبک سر ننهد تن به رهت
جان روان از سر تن می خیزد
هوش مصنوعی: اگر کسی بی‌پروا و بی‌فکر به راه تو پا نگذارد، جانش از بدنش جدا می‌شود و به سوی تو می‌آید.
می شود صاعقه خرمن صبر
شرری کز دل من می خیزد
هوش مصنوعی: صاعقه‌ای که به خرمن صبر می‌زند، شعله‌ای است که از دل من برمی‌خیزد.
یارب این نکهت مشکین ز صبا
یا ز صحرای ختن می خیزد
هوش مصنوعی: خدایا، آیا این عطر دل‌انگیز ناشی از نسیم صبحگاهی است یا از دشت‌های ختن می‌آید؟
نه که بوی نفس جانان است
که ز اطراف یمن می خیزد
هوش مصنوعی: بوی خوشی که از اطراف یمن به مشام می‌رسد، نه فقط عطر نفس معشوق است.
گفتمش جامی و وصف سخنت
از سخن گفت سخن می خیزد
هوش مصنوعی: به او گفتم که پیاله‌ای بیاور و از زیبایی گفتارت صحبت کن، چرا که خود سخن به طرز شگفت‌انگیزی از کلام تو برمی‌خیزد.