گنجور

شمارهٔ ۲۰۸

یار ما عزم سفر کرد خدا یارش باد
وز خطرهای سفر جمله نگهدارش باد
گر ببندد به سفر بار وگر بگشاید
در همه دولت توفیق مددگارش باد
قیمت صحبت او نقد دو عالم کردند
جان پاکان به همین نرخ خریدارش باد
هیچ ذوقی به گرفتاری عشقش نرسد
هرکجا جان و دلی هست گرفتارش باد
گوهر بحر صفا نیست جز اسرار غمش
سینه ما صدف گوهر اسرارش باد
حسنش آنجا که نهد عشوه گری را بازار
زآتش سوختگان گرمی بازارش باد
گفت صد شعر خوش از وحشت هجران جامی
مونس وحشتیان دفتر اشعارش باد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار ما عزم سفر کرد خدا یارش باد
وز خطرهای سفر جمله نگهدارش باد
هوش مصنوعی: دوست ما تصمیم به سفر گرفته است، امیدوارم خداوند او را همراهی کند و از تمامی خطرات این سفر او را حفظ کند.
گر ببندد به سفر بار وگر بگشاید
در همه دولت توفیق مددگارش باد
هوش مصنوعی: اگر سفر را شروع کند و باری را ببندد یا اگر سفر را پایان دهد، در هر حال، به او در تمامی کارها و موفقیت‌ها کمک دهد.
قیمت صحبت او نقد دو عالم کردند
جان پاکان به همین نرخ خریدارش باد
هوش مصنوعی: ارزش کلام او به اندازه‌ی هر دو دنیاست. جان آدم‌های پاک و معصوم هم با همین قیمت خریده می‌شود.
هیچ ذوقی به گرفتاری عشقش نرسد
هرکجا جان و دلی هست گرفتارش باد
هوش مصنوعی: هیچ لذتی در گرفتاری عشق او وجود ندارد، اما هر جا که روح و قلبی هست، آنجا باید در دام عشقش بیفتد.
گوهر بحر صفا نیست جز اسرار غمش
سینه ما صدف گوهر اسرارش باد
هوش مصنوعی: گوهر ناب دل آرامش دریا چیزی جز رازهای غم او نیست، و سینه ما مانند صدفی است که این رازها را در خود دارد.
حسنش آنجا که نهد عشوه گری را بازار
زآتش سوختگان گرمی بازارش باد
هوش مصنوعی: زیبایی او زمانی بیشتر نمایان می‌شود که در میان سوختگان عشق، با ناز و عشوه خود به بازار می‌آید و بر گرمی و هیجان آن می‌افزاید.
گفت صد شعر خوش از وحشت هجران جامی
مونس وحشتیان دفتر اشعارش باد
هوش مصنوعی: او گفت که از ناامیدی و درد جدایی صد شعر زیبا سروده است و امیدوار است که این اشعار به عنوان همدم و تسکینی برای آنهایی که دچار وحشت و ترس هستند، باشد.