شمارهٔ ۱۷۸
نسیم باده به جان مژده حیات دهد
لب پیاله ز غمها خط نجات دهد
متاع هستی خود صرف باده کن زان پیش
که دور چرخ به تاراج حادثات دهد
سلوک عشق محال است بی ثبات قدم
قدم به صدق نه ای دل خدا ثبات دهد
رسیده ای به نصاب جمال با لب خویش
بگوی تا به فقیران خود زکات دهد
برات بوسه طمع داشتم ندانستم
که خط سبز تو بر جان من برات دهد
به راه کعبه وصل تو آب دیده من
به تشنگان خبر دجله و فرات دهد
به خاک پات که چون دررسی ز راه گذار
که بوسه ای دو سه جامی به خاک پات دهد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نسیم باده به جان مژده حیات دهد
لب پیاله ز غمها خط نجات دهد
هوش مصنوعی: نسیم ملایم باده روح و جان را شاداب میکند و لبهای آن پیاله، از غمها نجاتبخش است.
متاع هستی خود صرف باده کن زان پیش
که دور چرخ به تاراج حادثات دهد
هوش مصنوعی: زندگی و نعمتهای خود را صرف لذت و شادی کن، زیرا قبل از این که زندگیات به دست حوادث و مشکلات از بین برود، باید از آن بهرهمند شوی.
سلوک عشق محال است بی ثبات قدم
قدم به صدق نه ای دل خدا ثبات دهد
هوش مصنوعی: سیر و سلوک در عشق بدون ثبات و استقامت ممکن نیست. اگر دل تو با صداقت پیش برود، خداوند به تو ثبات و استقامت میبخشد.
رسیده ای به نصاب جمال با لب خویش
بگوی تا به فقیران خود زکات دهد
هوش مصنوعی: به زیبایی و کمال دست یافتهای، با لبهایت بگو تا به فقیران خود کمک کند.
برات بوسه طمع داشتم ندانستم
که خط سبز تو بر جان من برات دهد
هوش مصنوعی: من انتظار یک بوسه از تو را داشتم و نمیدانستم که نشانهی محبت تو بر جانم تأثیر میگذارد.
به راه کعبه وصل تو آب دیده من
به تشنگان خبر دجله و فرات دهد
هوش مصنوعی: به سمت کعبه و نزدیکی تو، اشکهای من میتواند به تشنگان، خبر از آبهای دجله و فرات بدهد.
به خاک پات که چون دررسی ز راه گذار
که بوسه ای دو سه جامی به خاک پات دهد
هوش مصنوعی: به زمین پای تو که وقتی به آن میزنم، مثل اینکه از راهی عبور کردهام، بوسهای از چند جام بر خاک پاهای تو میگذارم.