گنجور

شمارهٔ ۱۶۶

کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد
وز نوال تو نوایی به گدایی برسد
مرض شوق تو شد صعب و ازان جان نبرم
گر نه از وعده وصل تو شفایی برسد
کوه غم شد دلم و نام تو گویم با او
بو که در گوشم ازین نام صدایی برسد
دل کجا مظهر انوار جمال تو شود
گر نه این آینه را از تو جلایی برسد
برتر از افسر شاهیست کله گوشه فقر
حاش لله که به هر بی سرو پایی برسد
رفته از خویش برون در پی لیلی مجنون
باشد از محمل او بانگ درایی برسد
می رود جامی دلخسته ولی تا نبرند
نیست امکان که درین راه به جایی برسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد
وز نوال تو نوایی به گدایی برسد
هوش مصنوعی: کیست که با خوان تو صدا و نغمه‌ای به گوش برسد و از نعمت‌های تو کسی به گدایی بیفتد؟
مرض شوق تو شد صعب و ازان جان نبرم
گر نه از وعده وصل تو شفایی برسد
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو برایم بسیار دشوار شده است و نمی‌توانم از این حال رهایی یابم، مگر این که وعده‌ی وصل تو به حقیقت بپیوندد و مرا درمان کند.
کوه غم شد دلم و نام تو گویم با او
بو که در گوشم ازین نام صدایی برسد
هوش مصنوعی: دل من همچون کوهی پر از غم شده و نام تو را با آن به زبان می‌آورم تا شاید صدای نامت در گوشم طنین اندازد.
دل کجا مظهر انوار جمال تو شود
گر نه این آینه را از تو جلایی برسد
هوش مصنوعی: دل انسان چگونه می‌تواند نشانه‌ای از زیبایی تو باشد، اگر این آینه به جز نور و جلوه تو، چیزی نداشته باشد؟
برتر از افسر شاهیست کله گوشه فقر
حاش لله که به هر بی سرو پایی برسد
هوش مصنوعی: فقر برتر از مقام و ثروت است، چون به هر کسی که بی‌سر و سامان باشد، می‌تواند رسیدگی کند و بر او رحمت کند.
رفته از خویش برون در پی لیلی مجنون
باشد از محمل او بانگ درایی برسد
هوش مصنوعی: کسی که از خود خارج شده و در جستجوی لیلی است، صدای حیات و زندگی را از او می‌شنود.
می رود جامی دلخسته ولی تا نبرند
نیست امکان که درین راه به جایی برسد
هوش مصنوعی: شخصی ناامید و دلbroken به مسیر خود ادامه می‌دهد، اما تا زمانی که او را از این مسیر دور نکنند، به جایی نخواهد رسید.