شمارهٔ ۱۶۰
پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد
باده شد آتش ازان پرتو و در جام افتاد
آستین کرمت دید ز ساعد پر سیم
عاشق خام طمع در طمع خام افتاد
طبل خوبی چه زند پیش تو خورشید آخر
طشت رسوایی او خواهد ازین بام افتاد
نیست آیین لب لعل تو جز کام دهی
همه ناکامی من زین دل خودکام افتاد
دلق صد پاره و سجاده صد رنگ به دوش
چون دل خاص و تنش بر صفت عام افتاد
نام جامی که بلند از تو شد ای باده فروش
چه خطا رفت که از دفتر انعام افتاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد
باده شد آتش ازان پرتو و در جام افتاد
هوش مصنوعی: نور چهره زیبایت بر روی شراب خوشرنگ تابید و به خاطر این تابش، شراب تبدیل به آتش شد و در جام ریخت.
آستین کرمت دید ز ساعد پر سیم
عاشق خام طمع در طمع خام افتاد
هوش مصنوعی: دست شایستگی و بخشندگی تو را که دیدم، عشق من به امیدی بیهدف و ناپخته دچار شد.
طبل خوبی چه زند پیش تو خورشید آخر
طشت رسوایی او خواهد ازین بام افتاد
هوش مصنوعی: اگرچه زمان خوبی و شادی در زندگی تو فراوان است، اما در نهایت رسوایی و شرمندگی روزی بر تو ظاهر خواهد شد و ارزش آن خوشیها را زیر سؤال خواهد برد.
نیست آیین لب لعل تو جز کام دهی
همه ناکامی من زین دل خودکام افتاد
هوش مصنوعی: لب لعل تو هیچ کار دیگری انجام نمیدهد جز اینکه به من ناامیدی میدهد و در دل من فقط خودخواهی افتاده است.
دلق صد پاره و سجاده صد رنگ به دوش
چون دل خاص و تنش بر صفت عام افتاد
هوش مصنوعی: لباسهایی که به طور نامنظم و پاره پاره هستند و سجادههایی با رنگهای مختلف بر دوش دارد، زیرا قلبش خاص و متفاوت است، اما بدنش به شکل عمومی و معمولی است.
نام جامی که بلند از تو شد ای باده فروش
چه خطا رفت که از دفتر انعام افتاد
هوش مصنوعی: ای فروشنده باده، نام جامی که بر تو برتری یافت، چه اشتباهی کرد که از دفتر پاداشها محو شد؟