گنجور

شمارهٔ ۱۵۵

کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من بود
نهاده گوش رضا بر فسانه من بود
ز بس که بر رخ او می زدم ترانه شوق
سماع مجلسیان بر ترانه من بود
کبوتر حرم بزم عشرتش بودم
درآن حرم می و نقل آب و دانه من بود
همی زد آتش او از دلم زبانه و شمع
زبان کشیده به شرح زبانه من بود
نشانه ساخت دلم را به پیش غمزه خویش
چه تیرها که ازو بر نشانه من بود
اشارتی که به اسرار ناز بود و نیاز
همین میانه او و میانه من بود
رواج گفته جامی که می گذشت آنجا
ز گرمی نفس عاشقانه من بود

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من بود
نهاده گوش رضا بر فسانه من بود
هوش مصنوعی: کجا رفت آن کسی که آن شب، زیبایی‌اش به خانه‌ام آمده بود و با گوش فرا دادن به داستان‌های من، به صحبت‌هایم توجه کرده بود؟
ز بس که بر رخ او می زدم ترانه شوق
سماع مجلسیان بر ترانه من بود
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به چهره او بارها می‌نگریستم، شادی و شوقی که در دل مجلسیان بود، تحت تأثیر آهنگ و شعر من قرار می‌گرفت.
کبوتر حرم بزم عشرتش بودم
درآن حرم می و نقل آب و دانه من بود
هوش مصنوعی: در دنیای محبت و شادی، من همچون کبوتر حرمی بودم که در محفل عشق پرواز می‌کردم و در آنجا شراب و خوراک من فراهم بود.
همی زد آتش او از دلم زبانه و شمع
زبان کشیده به شرح زبانه من بود
هوش مصنوعی: آتش عشق در دل من می‌سوزد و این شمعی که خاموش شده، نشانه‌ای از آن آتش است که درونم شعله‌ور شده است.
نشانه ساخت دلم را به پیش غمزه خویش
چه تیرها که ازو بر نشانه من بود
هوش مصنوعی: دل من را به خاطر زیبایی چشمانش نشانه‌گذاری کرده است و چه تیرهایی که از این نشانه به سمت من پرتاب شده است.
اشارتی که به اسرار ناز بود و نیاز
همین میانه او و میانه من بود
هوش مصنوعی: این عبارت به نوعی اشاره به ارتباط عمیق و پیچیده‌ای دارد که بین دو نفر وجود دارد. در این رابطه، نیازها و لطافت‌ها به شکل خاصی از هم برمی‌گردند و نشان می‌دهند که چقدر این ارتباط در دل آن دو نفر نهفته است. در واقع، آنچه که در این میانه وجود دارد، نشان‌دهنده عمق احساسات و نیازهای مشترکشان است.
رواج گفته جامی که می گذشت آنجا
ز گرمی نفس عاشقانه من بود
هوش مصنوعی: گفته جامی که در آنجا رواج داشت، به خاطر عشق و گرمی نفسی بود که من به آنجا می‌دمیدم.

حاشیه ها

1401/10/28 18:12
نادر..

همی زد آتش او از دلم زبانه و شمع

زبا‌ن‌کشیده، به شرح زبانه‌ی من بود..