شمارهٔ ۱۵۲
چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد
که شب نزول کرامت به منزل من کرد
دعای اهل صفا کرده حرز بازوی خویش
نشست و ساعد سیمین حمایل من کرد
نهاد بر دل من دست و راحت از هر سو
ز دستیاری او روی با دل من کرد
هزارمشکلم از درد عشق در دل بود
به یک دو نکته لبش حل مشکل من کرد
چو شمع محفل من شد رخش چو پروانه
همای سدره نشین طوف محفل من کرد
مرا به رندی و مستی که طعنه زد زاهد
نه طعنه بود که شرح فضایل من کرد
شدم قتیل چو جامی و بهره مند مباد
ز عمر هر که نه تحسین قاتل من کرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد
که شب نزول کرامت به منزل من کرد
هوش مصنوعی: چه لطفی بود که محبوب دلنشین من، در شبی که رحمت و کرامت نازل میشود، به خانهام آمد.
دعای اهل صفا کرده حرز بازوی خویش
نشست و ساعد سیمین حمایل من کرد
هوش مصنوعی: دعای افراد پاکنفس، به مانند دُرَهای ارزشمندی است که بر روی بازویم نشسته و ساعد نقرهای من را در آغوش گرفته است.
نهاد بر دل من دست و راحت از هر سو
ز دستیاری او روی با دل من کرد
هوش مصنوعی: دست مهربانیاش را بر دل من گذاشت و از هر طرف راحتی و آسایش به من هدیه داد و با دل من ارتباطی صمیمی برقرار کرد.
هزارمشکلم از درد عشق در دل بود
به یک دو نکته لبش حل مشکل من کرد
هوش مصنوعی: درد و مشکلهای بیشماری که از عشق در دلم بود، با چند جملهی ساده و زیبای او برطرف شد.
چو شمع محفل من شد رخش چو پروانه
همای سدره نشین طوف محفل من کرد
هوش مصنوعی: وقتی چهرهات مانند شمع، روشنی بخش محفل من شد، مانند پروانهای که به دور شمع میچرخد، در میهمانیام غوغا به پا کردی.
مرا به رندی و مستی که طعنه زد زاهد
نه طعنه بود که شرح فضایل من کرد
هوش مصنوعی: منظور این بیت این است که وقتی زاهد به من به خاطر رندی و شوریدهخوییام طعنه میزند، در واقع او به نوعی به فضایل من اشاره میکند و این طعنه چیز منفی نیست.
شدم قتیل چو جامی و بهره مند مباد
ز عمر هر که نه تحسین قاتل من کرد
هوش مصنوعی: من به مانند کسی که با شرابی کشته شدهام، از زندگی بهرهمند نمیشوم و برای هر کسی که قاتل من را ستایش نکند، آرزوی زندگی نمیکنم.