گنجور

شمارهٔ ۱۵۱

دوش در حلقه زلف تو دلم جا می‌کرد
هردم از هر شکن آن گرهی وامی‌کرد
هر گره را که از آن حلقه گشادی می‌داد
پرتو دیگر از آن روی تماشا می‌کرد
چشمش از نور جمال تو جلایی می‌یافت
جلوه‌ای خوب‌تر از پیش تمنا می‌کرد
در مظاهر که طلسمات حکیم ازلند
طلب گنج گران‌مایه اسما می‌کرد
چون از آن گنج گهر بهره خود برمی‌داشت
روی توحید در افراد مسمی می‌کرد
تیزبین گشته همه عین حقیقت می‌دید
هرچه عمری به وی ایما به من و ما می‌کرد
هر حکایت که درین مسئله جامی می‌گفت
نکته‌ای بود که روح‌القدس املا می‌کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش در حلقه زلف تو دلم جا می‌کرد
هردم از هر شکن آن گرهی وامی‌کرد
هوش مصنوعی: دیروز در حلقه‌ی موهای تو، دلم جا می‌گرفت و هر بار که گره‌ای از موهایت باز می‌شد، احساسی تازه و زیبا به من دست می‌داد.
هر گره را که از آن حلقه گشادی می‌داد
پرتو دیگر از آن روی تماشا می‌کرد
هوش مصنوعی: هر بار که از آن حلقه، گره‌ای را باز می‌کرد، نوری دیگر از آن سمت دیده می‌شد.
چشمش از نور جمال تو جلایی می‌یافت
جلوه‌ای خوب‌تر از پیش تمنا می‌کرد
هوش مصنوعی: چشم او به خاطر زیبایی تو درخشش و روشنایی بیشتری پیدا کرده و زیبایی‌اش خواهان نگاه و توجه بیشتری شده است.
در مظاهر که طلسمات حکیم ازلند
طلب گنج گران‌مایه اسما می‌کرد
هوش مصنوعی: در نشانه‌ها و نمادها که آثار و نشانه‌های حکمت ابتدایی‌اند، به دنبال یافتن گنج‌های با ارزش نام‌ها بود.
چون از آن گنج گهر بهره خود برمی‌داشت
روی توحید در افراد مسمی می‌کرد
هوش مصنوعی: زمانی که از آن گنج گران‌بها بهره‌برداری می‌کرد، به تنهایی و یکتایی پرداخته و چهره توحید را در میان افراد مختلف نمایان می‌ساخت.
تیزبین گشته همه عین حقیقت می‌دید
هرچه عمری به وی ایما به من و ما می‌کرد
هوش مصنوعی: همه به وضوح و با دقت هر چیزی را که در زندگی‌اش به او اشاره می‌شد، می‌دیدند و درک می‌کردند.
هر حکایت که درین مسئله جامی می‌گفت
نکته‌ای بود که روح‌القدس املا می‌کرد
هوش مصنوعی: هر داستانی که جامی در این موضوع بیان می‌کرد، حاوی نکته‌ای بود که به‌طرز الهام‌بخشی از سوی روح‌القدس به او القا می‌شد.