گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد
کجه هندوی زلف کچه بازت گل کرد
باغبان زلف سیه برگل رخسار تو دید
یاد جعد گره اندر گره سنبل کرد
با تو گل سر ز گریبان لطافت برزد
جامه را بر تن او باد صبا جل جل کرد
خانه مرغ دلم شاخ سر طوبی بود
عاقبت خانه خود در سر آن کاکل کرد
عاشق مست که در بزم چمن نعره زن است
کاسه داریش گل و مطربیش بلبل کرد
کشتی باده پیاپی پل دریای غم است
وقت آن خوش که عمارتگری این پل کرد
جامی از جام جمالیست غزلخوان که به باغ
گلبن از جرعه ای آن ساغر گل پر مل کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد
کجه هندوی زلف کچه بازت گل کرد
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند گل، درشتی و لطافت خود را به نمایش گذاشته است. زلف سیاه تو که همچون زعفران می‌درخشد، زیبایی‌ات را دوچندان کرده است.
باغبان زلف سیه برگل رخسار تو دید
یاد جعد گره اندر گره سنبل کرد
هوش مصنوعی: باغبان که با موهای مشکی تو در چهره‌ات آشنا شد، به یاد پیچ و تاب‌های زیبا، گلی ممتاز و خوشبو مانند سنبل را پرورش داد.
با تو گل سر ز گریبان لطافت برزد
جامه را بر تن او باد صبا جل جل کرد
هوش مصنوعی: با تو، گلی که از گریبان لطافت خارج شد، بر تنش لباس را به همراه نسیم سحرگاهی زیبایی می‌فزاید.
خانه مرغ دلم شاخ سر طوبی بود
عاقبت خانه خود در سر آن کاکل کرد
هوش مصنوعی: خانه‌ای که دل مرغ من در آن قرار داشت مانند شاخ درخت طوبی بود، اما در نهایت، آن خانه به طور غیرمنتظره‌ای در سر آن کاکل قرار گرفت.
عاشق مست که در بزم چمن نعره زن است
کاسه داریش گل و مطربیش بلبل کرد
هوش مصنوعی: عاشق سرشار از احساس و شوق در جشن و شادی چمن، سر و صدای بلندی به راه انداخته است. در دستانش گل و در خوشنوازی‌اش صدای بلبل وجود دارد.
کشتی باده پیاپی پل دریای غم است
وقت آن خوش که عمارتگری این پل کرد
هوش مصنوعی: کشتی پر از باده هر لحظه در دریاچه اندوه در حرکت است و زمان خوشی فرامی‌رسد که کسی بتواند این پل را بسازد.
جامی از جام جمالیست غزلخوان که به باغ
گلبن از جرعه ای آن ساغر گل پر مل کرد
هوش مصنوعی: شخصی که غزلی را می‌خواند، به مانند کسی است که از زیبایی‌ها جامی پر کرده و آن را در باغ گلی می‌ریزد و با یک جرعه از آن، ساغری پر از گل می‌سازد.