شمارهٔ ۱۴۸
لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد
زان شیشه های سبز فلک پر شراب کرد
عکس رخت نمود در آیینه سپهر
نامش خرد به شب مه و روز آفتاب کرد
مشتاق تو به چشمه خور می کند نظر
تشنه ز شوق آب هوای سراب کرد
دل کرد یاد روی تو و دیده اشک ریخت
هرگل که چید دل ز تو چشم گلاب کرد
فکر خط عذار و لبت صفحه دلم
پر خط گونه گونه چو پشت کتاب کرد
می خواستم کمانچه زدن ریش زهد را
این کار را به کام دل من رباب کرد
جامی که در شباب ز می عهد کرده بود
پیرانه سر تلافی عهد شباب کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد
زان شیشه های سبز فلک پر شراب کرد
هوش مصنوعی: لبهای تو مانند جواهر است که اشکهای من را به خون تبدیل کرد و آن شیشههای سبز آسمان را پر از شراب کرد.
عکس رخت نمود در آیینه سپهر
نامش خرد به شب مه و روز آفتاب کرد
هوش مصنوعی: تصویر چهرهات در آسمان مانند آینهای است که نامت در شب به نور ماه و در روز به نور خورشید جلوهگر شده است.
مشتاق تو به چشمه خور می کند نظر
تشنه ز شوق آب هوای سراب کرد
هوش مصنوعی: عاشق تو به چشمه خورشید مینگرد و با اشتیاق، به خاطر تشنگی، فضای خیالین سراب را تصور میکند.
دل کرد یاد روی تو و دیده اشک ریخت
هرگل که چید دل ز تو چشم گلاب کرد
هوش مصنوعی: دل به یاد چهره تو افتاده و اشکی از چشمانش ریخته است. هر گل را که چیده، دلش به یاد تو، مانند گلاب پر شده است.
فکر خط عذار و لبت صفحه دلم
پر خط گونه گونه چو پشت کتاب کرد
هوش مصنوعی: چهره و لبان تو در ذهن من همچون داستانی زیبایی نقش بستهاند، مثل خطوط زیبا و رنگارنگی که بر صفحات یک کتاب به چشم میخورد.
می خواستم کمانچه زدن ریش زهد را
این کار را به کام دل من رباب کرد
هوش مصنوعی: من میخواستم که زهد و ریاضت را ترک کنم و دل را با نواختن کمانچه شاد کنم. این کار باعث شد که روحم شادابتر شود و به شادی و لذت بپردازم.
جامی که در شباب ز می عهد کرده بود
پیرانه سر تلافی عهد شباب کرد
هوش مصنوعی: در جوانی وعدهای به نوشیدن شراب داده بود، حالا که به سن پیری رسیده، به نوعی به آن وعده در جوانی پاسخ میدهد.