گنجور

شمارهٔ ۱۴۲

می رسد از دولت عشقم مدد
بنده عشقم ز ازل تا ابد
بود احد عشق ز آغاز کار
لیک برآمد به لباس عدد
دیده دل گر شودت تیزبین
هیچ نبینی ز عدد جز احد
معتقد خویش بود شیخ شهر
خاک براین معتقد و معتقد
نقد قبولیش به کف نامده
بر رخ عشاق نهد دست رد
در حقشان نیست حدیثش صحیح
چون نه به انصاف رساند سند
جامی ازو نکته وحدت مپرس
منکر بحر است اسیر زبد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می رسد از دولت عشقم مدد
بنده عشقم ز ازل تا ابد
هوش مصنوعی: عشق من همواره به من یاری می‌رساند، از ابتدای زمان تا ابدیت.
بود احد عشق ز آغاز کار
لیک برآمد به لباس عدد
هوش مصنوعی: عشق از آغاز وجود داشته است، اما در نهایت در قالب عدد و شمارش ظاهر شده است.
دیده دل گر شودت تیزبین
هیچ نبینی ز عدد جز احد
هوش مصنوعی: اگر چشم دل تو تیزبین شود، هیچ‌چیز جز یگانه را نخواهی دید.
معتقد خویش بود شیخ شهر
خاک براین معتقد و معتقد
هوش مصنوعی: شیخ شهر به باور خودش بر این نظر است که خاک و زمین هم بر این باور و عقیده‌اند.
نقد قبولیش به کف نامده
بر رخ عشاق نهد دست رد
هوش مصنوعی: نقدی که به دلیل زیبایی و جذابیت عشق قابل قبول است، به راحتی بر چهره عاشقان نمی‌نشیند و دستی بر آن می‌زند که نشان دهد این زیبایی را نمی‌پذیرم.
در حقشان نیست حدیثش صحیح
چون نه به انصاف رساند سند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که درباره‌ی آنها نمی‌توان به درستی صحبت کرد، زیرا اعتبار و سند آنچه گفته می‌شود، به انصاف نمی‌رسد.
جامی ازو نکته وحدت مپرس
منکر بحر است اسیر زبد
هوش مصنوعی: سؤال نکن از او درباره نکته واحدی، زیرا کسی که در دریا غرق شده است، نمی‌تواند حقیقتی را درک کند.