شمارهٔ ۱۲۷
چیست آن زلف سیه پیش رخت کافروختهست
شهپر جبریل کز برق تجلی سوختهست
زیر طره عارضت آن آتش آمد کش خدای
در شب طور از پی جذب کلیم افروختهست
کیست عاشق عافیتسوزی که در بازار عشق
دین و دنیا داده و اندوه ابد اندوختهست
چون ندارد وصلهای وصل تو زاهد را چه سود
زان مرقع کز هزاران وصله بر هم دوختهست
بندهایام جور را شایسته مفروشم به هیچ
خواجه هرگز بنده شایسته را نفروختهست
در سخن جامی زبان عیبجویان را ببست
از کدام استاد این سحر حلال آموختهست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چیست آن زلف سیه پیش رخت کافروختهست
شهپر جبریل کز برق تجلی سوختهست
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو چه چیزی است که پیش روی تو همچون معشوقی فروخته شده است، و شگفتا که شهپر جبرئیل به خاطر درخشش و زیبایی آن سوخته است.
زیر طره عارضت آن آتش آمد کش خدای
در شب طور از پی جذب کلیم افروختهست
هوش مصنوعی: در زیر موهای زیبای تو، آتشی وجود دارد که همانند آتش کوهی که خداوند به آن حضرت موسی نشان داد، از محبت و جاذبهای عمیق جوانه زده است.
کیست عاشق عافیتسوزی که در بازار عشق
دین و دنیا داده و اندوه ابد اندوختهست
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که با آتش عشق به دردسر افتاده باشد و برای به دست آوردن دنیا و دین خود، عذاب ابدی را در دل انباشته کرده باشد؟
چون ندارد وصلهای وصل تو زاهد را چه سود
زان مرقع کز هزاران وصله بر هم دوختهست
هوش مصنوعی: اگر زاهد به وصالی از تو نرسد، چه فایده دارد که هزاران تکه پارچه را به هم دوخته باشد.
بندهایام جور را شایسته مفروشم به هیچ
خواجه هرگز بنده شایسته را نفروختهست
هوش مصنوعی: من بندهای هستم که هرگز جور و ظلم را نمیپذیرم و آن را به هیچکس نمیفروشم. بندههای شایسته همواره ارزش خود را حفظ کردهاند و هرگز به ظلم آلوده نمیشوند.
در سخن جامی زبان عیبجویان را ببست
از کدام استاد این سحر حلال آموختهست
هوش مصنوعی: در گفتار با موزون و دلپذیر، زبان منتقدان را خاموش کرد. این مهارت منحصر به فرد را از کدام معلم بزرگ آموخته است؟

جامی