گنجور

شمارهٔ ۱۲۰

یا از زبان دوست شنو داستان دوست
یا از زبان آن که شنید از زبان دوست
باشد کلام دوست مبرا ز هر لغت
هست این لغات مختلف از ترجمان دوست
بیرون بود ز جمله نشانها کزو دهند
اینست پیش دوست شناسان نشان دوست
به ز آستان دوست سر ما ندیده جای
تا سر به جا بود سر ما و آستان دوست
دستان شوق او زده مرغان باغ عشق
هر جا شکفته غنچه ای از بوستان دوست
از ما گمان حسن وفا بود دوست را
شکر خدا که راست شد آخر گمان دوست
جامی مجوی کشف حقیقت ز شیخ شهر
بیگانه نیست محرم سر نهان دوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا از زبان دوست شنو داستان دوست
یا از زبان آن که شنید از زبان دوست
هوش مصنوعی: یا از زبان دوست داستان دوست را بشنو، یا از کسی که داستان را از زبان دوست شنیده است.
باشد کلام دوست مبرا ز هر لغت
هست این لغات مختلف از ترجمان دوست
هوش مصنوعی: کلام دوست به گونه‌ای است که از هرگونه لغت و کلام بیهوده پاک است. این واژه‌های مختلف تنها ترجمه‌هایی از پیام دوست هستند.
بیرون بود ز جمله نشانها کزو دهند
اینست پیش دوست شناسان نشان دوست
هوش مصنوعی: این شخص فراتر از همه نشانه‌ها و علامت‌هاست؛ او را فقط کسانی که با دوست آشنایی دارند می‌شناسند.
به ز آستان دوست سر ما ندیده جای
تا سر به جا بود سر ما و آستان دوست
هوش مصنوعی: بهتر از جای دیگر، سر ما هیچ گاه در آستان دوست قرار نگرفته است؛ تا زمانی که سر ما در این مکان قرار دارد، آستان دوست نیز برای ما محفوظ و مقدس است.
دستان شوق او زده مرغان باغ عشق
هر جا شکفته غنچه ای از بوستان دوست
هوش مصنوعی: دست‌های عشق او باعث شده که پرنده‌های باغ عشق در هر جا غنچه‌ای از باغ دوست را شکوفا کنند.
از ما گمان حسن وفا بود دوست را
شکر خدا که راست شد آخر گمان دوست
هوش مصنوعی: ما به وفای دوستی امیدوار بودیم، اما خدا را شکر که در پایان، آنچه را که دوست انتظار داشتیم، واقعی شد.
جامی مجوی کشف حقیقت ز شیخ شهر
بیگانه نیست محرم سر نهان دوست
هوش مصنوعی: به دنبال جستجوی حقیقت نرو، زیرا شیخ شهر نمی‌تواند آن را به تو نشان دهد. او شخصی از رازهای عمیق دوست بی‌خبر است و نمی‌تواند به تو کمک کند.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۲۰ به خوانش فاطمه زندی