گنجور

شمارهٔ ۱۱۵

رنگ رخت ز تاب تب ای سیمبر شکست
رنگ شکسته ات دل اهل نظر شکست
هنگامه ساخت مه شب از انجم ولی چو دید
هنگام صبح روی تو هنگامه برشکست
بستی به قصد فرقت من بر میان کمر
بنشین که پشت طاقت من از کمر شکست
رخساره خوی فشان به گلستان درآمدی
لطف رخ تو رونق گلهای تر شکست
هر شیشه امید که تدبیر عقل ساخت
سنگ جفای عشق تو در یکدگر شکست
رفتم که گل به باغ شود مرهم دلم
صد نشترم ز خار غمت در جگر شکست
قدر شکر شکست خط سبز بر لبت
طوطی ندیده کس که بدینسان شکر شکست
جامی چو یافت خانه خود را تهی ز تو
دیوار کند و بام بیفکند و درشکست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رنگ رخت ز تاب تب ای سیمبر شکست
رنگ شکسته ات دل اهل نظر شکست
هوش مصنوعی: رنگ روی تو از شدت ناراحتی و عشق، به شدت کم‌رنگ و خراب شده و این رنگ باخته، دل کسانی را که اهل نظر و بصیرت هستند، می‌شکند.
هنگامه ساخت مه شب از انجم ولی چو دید
هنگام صبح روی تو هنگامه برشکست
هوش مصنوعی: در شب، ستاره‌ها جویای جذبه‌ی ماه بودند، اما وقتی صبح فرارسید و چهره‌ی تو نمایان شد، آن شور و حال شب به کلی از بین رفت.
بستی به قصد فرقت من بر میان کمر
بنشین که پشت طاقت من از کمر شکست
هوش مصنوعی: تو برای دوری از من، بر کمر خود فشار می‌آوری؛ اما من، به خاطر تحمل این درد، دیگر تاب و توان ندارم.
رخساره خوی فشان به گلستان درآمدی
لطف رخ تو رونق گلهای تر شکست
هوش مصنوعی: به باغ گل رفتی و با زیبایی‌ات شکوفه‌ها را سرسبزتر کردی و چهره‌ات مانند گلی تازه جلوه‌گر شد.
هر شیشه امید که تدبیر عقل ساخت
سنگ جفای عشق تو در یکدگر شکست
هوش مصنوعی: هر امیدی که با تدبیر و عقل بنا شده بود، به واسطه سنگین بودن بی‌وفایی عشق تو، در هم شکست.
رفتم که گل به باغ شود مرهم دلم
صد نشترم ز خار غمت در جگر شکست
هوش مصنوعی: من به باغ رفتم تا با گل‌ها دل خود را تسکین بدهم، اما دردهای ناشی از خار غمت بر جگرم زخم زده است.
قدر شکر شکست خط سبز بر لبت
طوطی ندیده کس که بدینسان شکر شکست
هوش مصنوعی: قدر شکر آنقدر مهم و ارزشمند است که هیچ طوطی‌ای نتوانست چنین شکری را بیاموزد و درک کند. حلاوت و زیبایی این تجربه را کسی به اندازه تو نمی‌تواند دریابد و وصف کند.
جامی چو یافت خانه خود را تهی ز تو
دیوار کند و بام بیفکند و درشکست
هوش مصنوعی: وقتی جامی خانه‌اش را بدون تو بی‌اهمیت می‌بیند، دیوارها را خراب می‌کند، سقفش را فرو می‌ریزد و در را می‌شکند.