گنجور

شمارهٔ ۱۱۱

سبزه نو که ز گلزار رخت سر زده است
رقم نسخ گل از غالیه تر زده است
چون خط سبز تو یک حرف ندیده‌ست صبا
عمرها دفتر گل گرچه به هم برزده است
خط مشکین تو دودیست کز آتش برخاست
آه از این دود که آتش به جهان درزده است
داشت مقصود هواداری سرو تو صبا
زان همه مشت که بر فرق صنوبر زده است
دست مشاطه جدا به که کنند از شانه
که چرا شانه در آن جعد معنبر زده است
گر نه نایابی کام دل ما خواست لبت
قفل یاقوت چه بر حقه گوهر زده است
جامی از لعل تو هرگز نزده ساغر عیش
کش نه سنگین دل تو سنگ به ساغر زده است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبزه نو که ز گلزار رخت سر زده است
رقم نسخ گل از غالیه تر زده است
هوش مصنوعی: سبزه تازه‌ای که از باغ به روی تو سر زده، نشان‌دهنده این است که زیبایی گل‌ها تا چه حد عمیق‌تر شده است.
چون خط سبز تو یک حرف ندیده‌ست صبا
عمرها دفتر گل گرچه به هم برزده است
هوش مصنوعی: بخاطر اینکه خط سبز تو هیچ حرفی را نخوانده است، نسیم عمرها را به هم بافته و دفتر گل‌ها را به هم ریخته است.
خط مشکین تو دودیست کز آتش برخاست
آه از این دود که آتش به جهان درزده است
هوش مصنوعی: خط زیبای تو همچون دودی است که از آتش برخاسته. آه از این دود که نشان‌دهنده تندی و آتش در دل دنیا است.
داشت مقصود هواداری سرو تو صبا
زان همه مشت که بر فرق صنوبر زده است
هوش مصنوعی: باد صبا به خاطر عشق به تو، سرو را مورد توجه قرار داده و همه چیزهایی که به درخت صنوبر آسیب زده، نشان از محبت اوست.
دست مشاطه جدا به که کنند از شانه
که چرا شانه در آن جعد معنبر زده است
هوش مصنوعی: دست آرایشگر جدا از شانه چه کار می‌تواند بکند، وقتی که شانه خودش در آن موهای باز و موج‌دار قرار گرفته است؟
گر نه نایابی کام دل ما خواست لبت
قفل یاقوت چه بر حقه گوهر زده است
هوش مصنوعی: اگر به مقصود خود نرسیم و آرزوی دل ما برآورده نشود، لب تو که مانند قفلی از یاقوت است، چه بر گنجینه‌ای از گوهرها بسته است؟
جامی از لعل تو هرگز نزده ساغر عیش
کش نه سنگین دل تو سنگ به ساغر زده است
هوش مصنوعی: هرگز در می‌نوشی که از عشق تو به دست آمده، ساغر عیش و شادی را نچشیده‌ام. دل سنگین تو باعث شده که به جای نوشیدن، سنگی به ساغرم بیفکنم.