گنجور

شمارهٔ ۱۱۰

نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت
که دگر به خانه رفتن کنم آرزو ز کویت
به هوای رنگ و بویت چه روم به طوف بستان
نه شکوفه راست رنگت نه بنفشه راست بویت
نه خوش آید از نکورو که بود به جور بدخو
بگذار خوی بد را که عجب نکوست رویت
نرسم به اوج وصل تو به پا زهی سعادت
که چو مرغ پربرآرم به هوای جست و جویت
مکشاد کوب چوگان کف نازکت همین بس
که فتد میان میدان سرمن به سان گویت
ز غمت شدم خیالی و بدین خیال شادم
که خیال وار گاهی گذرم نهفته سویت
ز غزلسرایی خود نبود مراد جامی
بجز اینکه روزگارش گذرد به گفت و گویت

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت
که دگر به خانه رفتن کنم آرزو ز کویت
هوش مصنوعی: آرزوی تو آن‌قدر در دل من جا گرفته است که دیگر برایم خواستنی نیست که به خانه بروم، بلکه تنها به یاد تو هستم.
به هوای رنگ و بویت چه روم به طوف بستان
نه شکوفه راست رنگت نه بنفشه راست بویت
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و عطر تو، آیا به باغ می‌روم؟ نه، نه، چون نه گل‌ها به رنگ تو هستند و نه بنفشه‌ها بوی تو را می‌دهند.
نه خوش آید از نکورو که بود به جور بدخو
بگذار خوی بد را که عجب نکوست رویت
هوش مصنوعی: خوشایند نیست که از نیکی و خوبی کسی که بدخلق و ظالم است، چیزی بگوییم. بهتر است که از خوی بد و ناپسند او چشم‌پوشی کنیم، چرا که چهره‌ات واقعاً زیبا و شایسته تحسین است.
نرسم به اوج وصل تو به پا زهی سعادت
که چو مرغ پربرآرم به هوای جست و جویت
هوش مصنوعی: به اوج وصال تو نمی‌رسم، اما خوشحالم که به خاطر جست و جویت، مثل پرنده‌ای که به بلندای آسمان پرواز می‌کند، احساس خوشبختی می‌کنم.
مکشاد کوب چوگان کف نازکت همین بس
که فتد میان میدان سرمن به سان گویت
هوش مصنوعی: محرک چوب را به آرامی حرکت کن، فقط همین کافی است که سر من در میدان به مانند صدایت بیفتد.
ز غمت شدم خیالی و بدین خیال شادم
که خیال وار گاهی گذرم نهفته سویت
هوش مصنوعی: از اندوه تو به نوعی خیال پردازی دچار شدم و در این خیالت به نوعی خوشحالم که گاهی به طور ناخواسته به یاد تو می‌افتم.
ز غزلسرایی خود نبود مراد جامی
بجز اینکه روزگارش گذرد به گفت و گویت
هوش مصنوعی: غزل‌سرای معروف از زندگی خود هیچ آرزویی جز گذراندن زمان در سخن‌گفتن با تو ندارد.