شمارهٔ ۱۰۶
چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت
صد دل آویخته از طرف کمر بیرون رفت
او قدم می زد و مردم همه در خون بودند
که بدان شکل خوش از پیش نظر بیرون رفت
نیست این خون روانم ز سر هر مژه اشک
جوش زد در دل من خون و ز سر بیرون رفت
منع ناصح ز غم عشق ویم بادی بود
که ز یک گوش درآمد ز دگر بیرون رفت
قطره آب که آمد به دل از پیکانش
حرقت از جان و حرارت ز جگر بیرون رفت
نیست در حلقه عشاق زبان حیرانم
کز زبانی که ازان حلقه خبر بیرون رفت
دوش در کلبه جامی ز نم دیده و آه
آتش از روزنه و آب ز در بیرون رفت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت
صد دل آویخته از طرف کمر بیرون رفت
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب من عزم سفر کرده و از خانه بیرون رفته، دلم به شدت دچار اضطراب و نگرانی شده است. احساس میکنم که دلهایم با کمر او در ارتباط هستند و از دلهایم تشکیل زنجیری شده که به او متصل است.
او قدم می زد و مردم همه در خون بودند
که بدان شکل خوش از پیش نظر بیرون رفت
هوش مصنوعی: او در حال قدم زدن بود و مردم همه در خون غرق بودند، اما او به زیبایی و با خوشحالی از جلوی چشمها دور شد.
نیست این خون روانم ز سر هر مژه اشک
جوش زد در دل من خون و ز سر بیرون رفت
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خون من به خاطر غم و درد زیادی که دارم، از چشمانم به بیرون میبرد. هر اشکی که میریزم، در حقیقت نشانهای از عواطف عمیق و رنجی است که در دل دارم.
منع ناصح ز غم عشق ویم بادی بود
که ز یک گوش درآمد ز دگر بیرون رفت
هوش مصنوعی: نصیحتکننده مرا از غم عشق نهی کرد، اما مثل بادی است که از یک گوش وارد میشود و از گوش دیگر خارج میشود.
قطره آب که آمد به دل از پیکانش
حرقت از جان و حرارت ز جگر بیرون رفت
هوش مصنوعی: زمانی که قطره آبی به قلب انسان میرسد، مانند پیکانی تیز به جان او نفوذ میکند و حرارت و زبانههای درون او را به آتش میکشد.
نیست در حلقه عشاق زبان حیرانم
کز زبانی که ازان حلقه خبر بیرون رفت
هوش مصنوعی: در جمع عاشقان، من هیچ زبانی ندارم که بتواند احساس حیرتم را بیان کند، چون زبانی که بتواند به این حلقه وارد شود، از این جمع فاصله گرفته است.
دوش در کلبه جامی ز نم دیده و آه
آتش از روزنه و آب ز در بیرون رفت
هوش مصنوعی: شب گذشته در کلبهای، جامی از اشک و آهی که مانند آتش از روزنهای میجوشید، در حالی که آب از در بیرون میرفت.