شمارهٔ ۸
منزلی خوش خانه ای دلکش مقامی دلگشاست
ساقی گلچهره کو و مطرب خوشگو کجاست
تا دهد آن با خیال لعل جانان جام می
تا کند این بر سرود بزم شاه آهنگ راست
خسرو و غازی معز ملک و دین سلطان حسین
آن که پیش طلعتش خورشید را قدر سهاست
روشن است اسرار گیتی بر ضمیر او بلی
ساغر می بر کفش آیینه گیتی نماست
ساقی بزم وی آمد آسمان کز آفتاب
ایستاده جام زر بر دست پیش او دوتاست
از سوال سایلش هر لحظه ذوقی دیگر است
بزم جودش را مغنی آری آواز گداست
از قدوم اوست کین فرخ نشیمن روز و شب
بر مثال کعبه گشته قبله اهل صفاست
حبذا بیتی تمام ارکان که هر کامد درون
غیر آب حوض او بیرون شدن دیگر نخواست
آب کز فواره حوضش جهد هرکس که دید
گفت شاخی از بلورتر ز لوح سیم خاست
این همه نقش عجب بر سقف و دیوارش پدید
وصف صورتخانه چین بعد ازین کردن خطاست
هرکه در صف نعالش پا نهاد از بس علو
ماه نو بر آسمان چو نعل کفشش زیر پاست
چون صریر فتح ابوابش همی آید بگوش
زایران را خیر مقدم سایلان را مرحباست
سایه یزدان در او تا زد قدم هر بامداد
مهر گردون بر حریم آستانش چهره ساست
دیده چرخ این دولت از وی بر درش زان تا سحر
دوخته صد دیده هر شب بر امید توتیاست
جامی از حد رفت اطناب سخن بگل طناب
خیمه نطق آوری را زانکه هنگام دعاست
تا ز زرین دایره جرم منیر آفتاب
شمسه ایوان نیلی گنبد عالی بناست
باد باقی شاه و ارکان جلال و جاه او
خاصه آن کین منزل از تدبیر او عشرت سراست
مستجاب است این دعا دانم که از آفات دهر
سایه اقبالشان درماندگان را ملتجاست
نیست تنها بهر ایشان این دعای مستجاب
التماس رحمتی بهر همه خلق خداست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منزلی خوش خانه ای دلکش مقامی دلگشاست
ساقی گلچهره کو و مطرب خوشگو کجاست
هوش مصنوعی: جایگاهی دلپذیر و زیبا وجود دارد که در آن آسودگی و خوشی برقرار است. من به دنبال ساقی زیبا و نوازنده خوشصدا هستم که در این مکان حضور داشته باشند.
تا دهد آن با خیال لعل جانان جام می
تا کند این بر سرود بزم شاه آهنگ راست
هوش مصنوعی: به دنبال این هستیم که با خیال و تصویر زیبای محبوب از جام شراب بنوشیم تا این سرود خوش را با آهنگ دلنشینی برای بزم شاه بزنیم.
خسرو و غازی معز ملک و دین سلطان حسین
آن که پیش طلعتش خورشید را قدر سهاست
هوش مصنوعی: خسرو و غازی، معزّز کننده سلطنت و دین، سلطان حسین است. او به قدری با شکوه و نورانی است که حتی خورشید در برابر چهرهاش، مانند ستارهای کمنور به نظر میرسد.
روشن است اسرار گیتی بر ضمیر او بلی
ساغر می بر کفش آیینه گیتی نماست
هوش مصنوعی: اسرار جهان به وضوح در ذهن او روشن است. بله، لیوانی که در دست اوست، تصویری از کیهان را به نمایش میگذارد.
ساقی بزم وی آمد آسمان کز آفتاب
ایستاده جام زر بر دست پیش او دوتاست
هوش مصنوعی: معنی این بیت به زبان فارسی روان به این صورت است:
ساقی با لیوان طلا به سراغ مهمانی آمده است، و مانند آسمان که به خاطر خورشید در حال گرفتن جلوه است، بزم و دورهمی را رونق بخشیده است.
از سوال سایلش هر لحظه ذوقی دیگر است
بزم جودش را مغنی آری آواز گداست
هوش مصنوعی: هر بار که مخاطب از او سوالی میپرسد، او از شوق و خوشحالی به طریقی جدید و متفاوت پاسخ میدهد. در مهمانی و فضایی که او در آن حضور دارد، سخن و نوازیاش به قدری دلنشین است که حتی صدای گدا و فقیر هم میتواند آن را زیبا کند.
از قدوم اوست کین فرخ نشیمن روز و شب
بر مثال کعبه گشته قبله اهل صفاست
هوش مصنوعی: وجود او باعث شده که این مکان خوشایند و دلپذیر مانند کعبه، نقطهٔ توجه و زیارت اهل صفا باشد. روز و شب به این محل مینگرند و به آنجا توجه دارند.
حبذا بیتی تمام ارکان که هر کامد درون
غیر آب حوض او بیرون شدن دیگر نخواست
هوش مصنوعی: نیکو است که خانهای تمام و کمال داشته باشیم، بهطوری که هر چیزی که از آن بیرون میآید، دیگر نیازی به رفتن به جایی دیگر نداشته باشد.
آب کز فواره حوضش جهد هرکس که دید
گفت شاخی از بلورتر ز لوح سیم خاست
هوش مصنوعی: آبی که از فواره حوض بیرون میجهد، هر کس که آن را میبیند، میگوید گویی شاخهای از بلور به زیبایی لوح نقره به وجود آمده است.
این همه نقش عجب بر سقف و دیوارش پدید
وصف صورتخانه چین بعد ازین کردن خطاست
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیباییهای هنری و تزیینات موجود بر روی سقف و دیوارها اشاره میکند و میگوید که توصیف و شرح این زیباییها دیگر کار اشتباهی است. به عبارتی، زیبایی آنقدر زیاد و شگفتانگیز است که نمیتوان آن را با کلمات بیان کرد و هر گونه توصیف تنها به نوعی نقص در حقایق موجود تبدیل میشود.
هرکه در صف نعالش پا نهاد از بس علو
ماه نو بر آسمان چو نعل کفشش زیر پاست
هوش مصنوعی: هر کسی که پایش را به سمت نعال او (نعال تا پا) میگذارد، به خاطر عرش بلندی که در آسمان مانند ماه نو دارد، انگار که کفش او زیر پایش است.
چون صریر فتح ابوابش همی آید بگوش
زایران را خیر مقدم سایلان را مرحباست
هوش مصنوعی: صدای خوشی که به هنگام باز شدن درها به گوش زائران میرسد، نویدبخش و خوشامدگوی آنهاست.
سایه یزدان در او تا زد قدم هر بامداد
مهر گردون بر حریم آستانش چهره ساست
هوش مصنوعی: سایه خداوند بر او حاکم است، و هر صبح که خورشید بر درگاه او میتابد، آنجا جلوهگاهی از زیبایی و روشنایی است.
دیده چرخ این دولت از وی بر درش زان تا سحر
دوخته صد دیده هر شب بر امید توتیاست
هوش مصنوعی: چشم گردش این دنیا تا صبح به در خانهاش دوخته شده و هر شب با امید توت فرنگی، صد چشم به در دارد.
جامی از حد رفت اطناب سخن بگل طناب
خیمه نطق آوری را زانکه هنگام دعاست
هوش مصنوعی: سخن به طول انجامیده و به حد خود رسیده است، همانند گلهای زیبایی که به چادر گفتار من آویخته شدهاند. اکنون زمان دعا است و باید به درگاه الهی دعا کنیم.
تا ز زرین دایره جرم منیر آفتاب
شمسه ایوان نیلی گنبد عالی بناست
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور درخشان آفتاب از دایره طلایی برمیخیزد، گنبد آبی با شکوه میسازد.
باد باقی شاه و ارکان جلال و جاه او
خاصه آن کین منزل از تدبیر او عشرت سراست
هوش مصنوعی: باد، نشانه قدرت و ارکان سلطنت اوست، به ویژه اینکه این مکان، نتیجه تدبیر و تدبیر اوست که محلی برای خوشی و خوشگذرانی به شمار میآید.
مستجاب است این دعا دانم که از آفات دهر
سایه اقبالشان درماندگان را ملتجاست
هوش مصنوعی: این دعا برای من نتیجهاش روشن است، زیرا میدانم که در برابر مشکلات زمانه، لطف و حمایت الهی به یاری بیچارگان خواهد آمد.
نیست تنها بهر ایشان این دعای مستجاب
التماس رحمتی بهر همه خلق خداست
هوش مصنوعی: این دعا فقط برای آنها نیست، بلکه التماس رحمت و بخشش برای تمام مخلوقات خداوند است.