گنجور

شمارهٔ ۷

صبح ازل به خامه زرین آفتاب
بر لوح سیم چرخ نوشتند این خطاب
کین سبز خشت مدرسه زرنگار نیست
جز بهر هر هنر طلب دانش کتاب
بتراش حرفهای جهالت ز دل که هست
خطهای نادرست سیه رویی کتاب
باشد لباب عالمیان نوع آدمی
هستند زمره علما لب آن لباب
خوابت شود عبادت اگر زانکه چند شب
برخود کنی حرام درین مهد جهد خواب
از نور صبح شیب کجا بهره ور شوی
دود چراغ اگر نخوری در شب شباب
باشد مجامع علما روضه های قدس
خود را به آن ریاض کش از مرتع دواب
نااهل را به علم مخوان زانکه مشکل است
از رشح ابر محو سواد از پر غراب
جان را حجاب جهل عذابیست سخت تلخ
از انحراف طبع بود عذبت این عذاب
شاید ببینی آنچه ببینند اهل دل
بگشا ز پیش دیده جان خود این حجاب
درکسب علم کوش که کلب از معلمی
آید برون ز منقصت سایر کلاب
بهتر ز کنج مدرسه نبود تو را پناه
زین دهر پر حوادث و چرخ پر انقلاب
مست شراب کبر شدی از خیال علم
تا در تو عاقبت چه خمار آرد این شراب
گم کرده ای به مسئله ای چند خویش را
درکش به جیب فکر سر و خویش را بیاب
خواهی که توسن فلک آری به زیر ران
عیسی صفت برآر خر خود ازین خلاب
خردی به فضل جای بزرگان مکن طلب
بس طفل تیزدو که به روی افتد از شتاب
منطق کند به فکر صواب از خطا جدا
دارد نتیجه منطق تو فکر ناصواب
اشکال علم هیئت باطن نکرده حل
ز اشکال هندسیت چه گیرد کسی حساب
دل را به آب زهد و ورع ده طهارتی
کین باشد از کتاب هدایت نخست باب
از آخور حضیض طمع بازکش عنان
تا شهسوار اوج فلک بوسدت رکاب
از مرجع و مآب خودی مانده بی خبر
زان می کنی ز بی خبران مرجع و مآب
سازی رفیع از در دونان جناب خویش
ای خاک بر سر تو ازین رفعت جناب
پیش آر غیرتی که ز خوان نوالشان
«ان ذب آب » نیست مگر سیرت ذباب
صیت کمال تو ز ریاضت شود بلند
از کاسه تهی بود آوازه رباب
از طوق حکم کلک تو گردن نمی کشد
هر چند تیغ ملک بود مالک رقاب
معمور باطنی که پی کسب و کار علم
این کارخانه ساخت درین عالم خراب
از جلوه های شاهد اقبال سرمدی
بادش همیشه وقت خوش و عیش مستطاب
هستم امیدوار از احسان کردگار
کش عاجلا ثنا بود و آجلا ثواب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح ازل به خامه زرین آفتاب
بر لوح سیم چرخ نوشتند این خطاب
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، خورشید با نور طلایی‌اش بر روی صفحه‌ای از آسمان نوشت این پیام.
کین سبز خشت مدرسه زرنگار نیست
جز بهر هر هنر طلب دانش کتاب
هوش مصنوعی: این سخن اشاره دارد که دیوارهای سبز رنگ مدرسه، صرفاً به زیبایی ظاهری آن مربوط نیستند. بلکه این مکان به خاطر پرورش استعدادها و فراگیری هنر و علم ساخته شده است. در واقع، هدف اصلی مدرسه فراهم کردن فضایی برای یادگیری و کسب دانش است.
بتراش حرفهای جهالت ز دل که هست
خطهای نادرست سیه رویی کتاب
هوش مصنوعی: از دل خود سخنان نا‌مربوط و نادرست را پاک کن، زیرا این افکار نادرست مانند خطوطی تاریک و بد منظر در کتاب زندگی‌ات ثبت شده‌اند.
باشد لباب عالمیان نوع آدمی
هستند زمره علما لب آن لباب
هوش مصنوعی: انسان‌ها اصل و عصارهٔ وجود در میان مخلوقات هستند و دانشمندان نیز در واقع از بهترین و برترین افراد این نوع محسوب می‌شوند.
خوابت شود عبادت اگر زانکه چند شب
برخود کنی حرام درین مهد جهد خواب
هوش مصنوعی: اگر خواب تو عبادت شود، پس خوب است که چند شب در این مکان تلاش کنی و از خواب پرهیز کنی، زیرا خواب در اینجا محدودیت دارد.
از نور صبح شیب کجا بهره ور شوی
دود چراغ اگر نخوری در شب شباب
هوش مصنوعی: اگر از آغاز صبح و روشنی آن بهره‌برداری نکنی، چگونه می‌توانی از دود چراغ در شب جوانی استفاده کنی؟
باشد مجامع علما روضه های قدس
خود را به آن ریاض کش از مرتع دواب
هوش مصنوعی: مراکز علمی و پژوهشی باید از مکان‌های مقدس خود، ویژگی‌ها و زیبایی‌های خاصی را به آن باغی منتقل کنند که مملو از نشانه‌های زندگی و پیشرفت است.
نااهل را به علم مخوان زانکه مشکل است
از رشح ابر محو سواد از پر غراب
هوش مصنوعی: بی‌استعداد را با علم نخوان، زیرا درک کردن چیزهای پیچیده و مبهم، به اندازه‌ای دشوار است که نمی‌توان از سایه ابر، سیاهی پرنده را تشخیص داد.
جان را حجاب جهل عذابیست سخت تلخ
از انحراف طبع بود عذبت این عذاب
هوش مصنوعی: جان انسان به خاطر جهل و ناآگاهی در رنج و عذاب قرار دارد و این عذاب، نتیجه انحراف و نادرستی در طبع و فطرت اوست.
شاید ببینی آنچه ببینند اهل دل
بگشا ز پیش دیده جان خود این حجاب
هوش مصنوعی: شاید تو هم بتوانی آنچه را که اهل دل می‌بینند، ببینی. پس برای این کار، حجاب‌های درونی خود را کنار بگذار و با دیدی عمیق به دنیای اطراف نگاه کن.
درکسب علم کوش که کلب از معلمی
آید برون ز منقصت سایر کلاب
هوش مصنوعی: در زمینه یادگیری تلاش کن، زیرا گاهی ممکن است فردی با دانشی کم‌تر، در کنار معلم خود به پیشرفت‌هایی دست یابد که دیگران نتوانند به آن دست یابند.
بهتر ز کنج مدرسه نبود تو را پناه
زین دهر پر حوادث و چرخ پر انقلاب
هوش مصنوعی: بهتر است که در کنج مدرسه نباشی و پناهی پیدا کنی از این دنیای پر از حوادث و تغییرات.
مست شراب کبر شدی از خیال علم
تا در تو عاقبت چه خمار آرد این شراب
هوش مصنوعی: اگر به مستی و غرور علم افتاده‌ای، باید بدان که در نهایت این مستی چه بی‌حالی و خمارهایی برایت به بار خواهد آورد.
گم کرده ای به مسئله ای چند خویش را
درکش به جیب فکر سر و خویش را بیاب
هوش مصنوعی: به دنبال پیدا کردن خودت باش و با اندیشه‌ات درونیات و ویژگی‌هایت را شناسایی کن.
خواهی که توسن فلک آری به زیر ران
عیسی صفت برآر خر خود ازین خلاب
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که اسب آسمان را همچون عیسی زیر خود سوار کنی، باید از این کارزار و سرگردانی خود را رها کنی.
خردی به فضل جای بزرگان مکن طلب
بس طفل تیزدو که به روی افتد از شتاب
هوش مصنوعی: به خردی و دانایی دست نیاز، زیرا طلب کردن مقام و فضیلت بزرگ‌ترها کار درستی نیست. گاهی اوقات، کودک تیزهوشی به علت شتاب و سرعتش، دچار خطا می‌شود.
منطق کند به فکر صواب از خطا جدا
دارد نتیجه منطق تو فکر ناصواب
هوش مصنوعی: منطق به ما کمک می‌کند تا بین درست و نادرست تفکیک کنیم، اما اگر منطق ما نادرست باشد، نتیجه‌ای که می‌گیریم هم نادرست خواهد بود.
اشکال علم هیئت باطن نکرده حل
ز اشکال هندسیت چه گیرد کسی حساب
هوش مصنوعی: علم هیئت نتوانسته است مسائل پنهان را حل کند و کسی نمی‌تواند بر اساس مشکلات هندسی به نتیجه‌گیری درستی برسد.
دل را به آب زهد و ورع ده طهارتی
کین باشد از کتاب هدایت نخست باب
هوش مصنوعی: دل را با آب زهد و پرهیز پاکیزه کن، زیرا این طهارت از کتاب هدایت در آغاز فصل اول بیان شده است.
از آخور حضیض طمع بازکش عنان
تا شهسوار اوج فلک بوسدت رکاب
هوش مصنوعی: از گودال و پایین‌ترین نقطه امید و آرزو خود را دور کن و خود را به سمت اوج و قله‌های بلند زندگی رهنمون ساز، تا مانند یک سوارکار بر بلندی‌ها بر تو تکیه کند و از نعمت‌های آسمانی برخوردار شوی.
از مرجع و مآب خودی مانده بی خبر
زان می کنی ز بی خبران مرجع و مآب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان گاهی آن‌قدر در دنیای خود و مشغولیاتش غرق می‌شود که از حقیقت و اصول مهم زندگی غافل می‌ماند. او از مبدأ و اهداف اصلی خود بی‌خبر شده و به نوعی خود را در ارتباط با دیگران بی‌نخبر و دور از واقعیت می‌بیند. به این ترتیب، فراموش می‌کند که واقعاً کجا باید برود و چه چیزی برایش مهم است.
سازی رفیع از در دونان جناب خویش
ای خاک بر سر تو ازین رفعت جناب
هوش مصنوعی: ای چقدر خود را بالا می‌دانید، در حالی که از شخصیت و مقام شما بوی ناپسند پایین بودن و حقارت به مشام می‌رسد.
پیش آر غیرتی که ز خوان نوالشان
«ان ذب آب » نیست مگر سیرت ذباب
هوش مصنوعی: فردی مغرور و تندخو را بیاورید که از میهمانی و نیکی دیگران هیچ بهره‌ای نمی‌برد و تنها به ظاهر خود می‌بالد، مانند مگسی که به هیچ چیز ارزشمند نمی‌رسد.
صیت کمال تو ز ریاضت شود بلند
از کاسه تهی بود آوازه رباب
هوش مصنوعی: نام نیک و شهرت تو از زحمت و تلاش به اوج می‌رسد، در حالی که صدای ساز نمی‌تواند از ظرف خالی توانایی‌های تو بیشتر باشد.
از طوق حکم کلک تو گردن نمی کشد
هر چند تیغ ملک بود مالک رقاب
هوش مصنوعی: در زندگی، کسی نمی‌تواند از تأثیرات و دستورات تو فرار کند، حتی اگر قدرت و قدرت‌نمایی در دنیا وجود داشته باشد.
معمور باطنی که پی کسب و کار علم
این کارخانه ساخت درین عالم خراب
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که وجود آدمی در دنیای بی‌ثبات و خراب، در پی کسب علم و دانش، مانند یک کارخانه‌ای است که در حال ساخت و تولید است. در واقع، این اشاره به جستجو و تلاش انسان برای یادگیری و رشد در شرایط سخت و ناپایدار دارد.
از جلوه های شاهد اقبال سرمدی
بادش همیشه وقت خوش و عیش مستطاب
هوش مصنوعی: برای کسی که به زیبایی و خوشبختی اهمیت می‌دهد، همیشه دوران شاد و لذت‌بخش میسر باشد.
هستم امیدوار از احسان کردگار
کش عاجلا ثنا بود و آجلا ثواب
هوش مصنوعی: من از بخشش و نیکی خدای مهربان امیدوار هستم، زیرا که پاداش و خوبی‌ها در نزد او هم به سرعت و هم به تأخیر خواهد بود.