گنجور

شمارهٔ ۵

مرا دل از همه عالم گرفته ست
چه جای عالم از خود هم گرفته ست
ز دلگیری کم هر کس گرفتم
کسی را دل بدینسان کم گرفته ست
چنان از هستی خود زیر بارم
که پشت طاقت من خم گرفته ست
ز خورشید طرب کی گرم گردم
چو عالم از غمام غم گرفته ست
ازان محروم دارم محرومان را
که محرم خوی نامحرم گرفته ست
چو عم با خال غم باشد عجب نیست
که طبع من ز خال و عم گرفته ست
چو عیسی را درین پیغوله تنگ
ز گفت و گوی غولان دم گرفته ست
پی دمسازی عالی نهادان
راه این بر شده طارم گرفته ست
سرآمد مدت ارباب دولت
فلک زان جامه ماتم گرفته ست
بود تابنده خور رخشنده جامی
که دورانش ز دست جم گرفته ست
بود قوس قزح رنگین کمانی
که چرخ از بازوی رستم گرفته ست
ثریا باشد آن گردنده تسبیح
که گردون از کف مریم گرفته ست
سلیمان را چه امکان دست بر دیو
چو دیو از دست او خاتم گرفته ست
به سرکش توسنان داده ست ایام
عنان ملک کز ادهم گرفته ست
حریم نیستی را کعبه ای دان
که خاکش خورده بر زمزم گرفته ست
به راهش فاقه آمد ناقه زانست
که جامی فاقه را محکم گرفته ست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا دل از همه عالم گرفته ست
چه جای عالم از خود هم گرفته ست
هوش مصنوعی: دل من از تمام دنیا گرفته و پریشان است، پس چه جای این است که حتی از خودم هم گرفته و ناراحت هستم.
ز دلگیری کم هر کس گرفتم
کسی را دل بدینسان کم گرفته ست
هوش مصنوعی: از دلخوری‌های خودم کم کردم و از دل کسی که به این اندازه ناراحت شده، کسی را پیدا نکردم.
چنان از هستی خود زیر بارم
که پشت طاقت من خم گرفته ست
هوش مصنوعی: چنان تحت فشار و سختی هستم که احساس می‌کنم توانم دیگر تاب نیاورده و خم شده است.
ز خورشید طرب کی گرم گردم
چو عالم از غمام غم گرفته ست
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم از شادی خورشید لذت ببرم وقتی که همه جهان غمگین و ناراحت است؟
ازان محروم دارم محرومان را
که محرم خوی نامحرم گرفته ست
هوش مصنوعی: من از محرومیت‌هایی که خودم دارم، به حال دیگران دلسوزی می‌کنم، چرا که کسی که به دوست نداشته‌اش نزدیک شده، از آنچه که باید دور مانده است.
چو عم با خال غم باشد عجب نیست
که طبع من ز خال و عم گرفته ست
هوش مصنوعی: وقتی که غم مانند یک لکه روی چهره باشد، جای تعجب نیست که روح من نیز تحت تأثیر این غم قرار گرفته است.
چو عیسی را درین پیغوله تنگ
ز گفت و گوی غولان دم گرفته ست
هوش مصنوعی: چون عیسی در این مکان تنگ است، صحبت و گفتگو با موجودات عجیب و غریب (غولان) شروع شده و فضا پر از تنش و فشار است.
پی دمسازی عالی نهادان
راه این بر شده طارم گرفته ست
هوش مصنوعی: به دنبال ایجاد هماهنگی و دوستی میان افراد با شخصیت‌های بزرگ و برجسته، این مسیر به بهترین شکل ممکن پیشرفت کرده و شکوه خاصی یافته است.
سرآمد مدت ارباب دولت
فلک زان جامه ماتم گرفته ست
هوش مصنوعی: زمان حکومت اربابان دنیا به پایان رسیده و اکنون آن‌ها در حال عزاداری هستند.
بود تابنده خور رخشنده جامی
که دورانش ز دست جم گرفته ست
هوش مصنوعی: خورشید درخشان و تابناک مانند جامی است که زمان، آن را از دست جمشید گرفته است.
بود قوس قزح رنگین کمانی
که چرخ از بازوی رستم گرفته ست
هوش مصنوعی: در آسمان، رنگین کمانی وجود دارد که ناشی از قدرت و شجاعت رستم است.
ثریا باشد آن گردنده تسبیح
که گردون از کف مریم گرفته ست
هوش مصنوعی: ثریا، مانند دانه تسبیحی است که گردون (آسمان) آن را از دست مریم گرفته است.
سلیمان را چه امکان دست بر دیو
چو دیو از دست او خاتم گرفته ست
هوش مصنوعی: سلیمان با تمام قدرت و سلطه‌اش، نمی‌تواند بر دیوها چیره شود، زیرا دیوها کنترل او را در دست دارند و او را محدود کرده‌اند.
به سرکش توسنان داده ست ایام
عنان ملک کز ادهم گرفته ست
هوش مصنوعی: روزگار به جوانمردی و شجاعت سپردن را به کسانی داده که به سختی و مشقت در مشاغل مختلف درگیر هستند و مانند اسب سرکش، فرمان ناپذیر می‌باشند. این افراد از جهاتی قوی و سرسخت هستند و می‌توانند به پیشرفت و موفقیت دست یابند.
حریم نیستی را کعبه ای دان
که خاکش خورده بر زمزم گرفته ست
هوش مصنوعی: در دل خود حریم خلوص و بی‌حدی وجود دارد که می‌توان آن را به منزله کعبه‌ای تصور کرد که خاک آن با آب زلال زمزم آغشته شده است.
به راهش فاقه آمد ناقه زانست
که جامی فاقه را محکم گرفته ست
هوش مصنوعی: به خاطر محکم گرفتن جام، نقصانی در مسیر به وجود آمد که باعث شد شتر نتواند به راحتی حرکت کند.