شمارهٔ ۲۳
حبذا منزلی که چرخ برین
به تماشای اوست رو به زمین
می گشاید به دیدنش شبها
ز اختران چشمهای عالم بین
دورها شد که با هزاران چشم
هیچ جا منزلی ندیده چنین
بر برون روضه هابهشت آسا
در درون برجها سپهر آیین
برجهایش ز اختران روشن
چون دل عارفان به نور یقین
پاسبان چون نهد به بامش پای
سر او بگذرد ز علیین
روی دیوار او چو صحن چمن
پر گل و سرو و لاله و نسرین
تخته های منقش دراو
لوح تعلیم کارخانه چین
تابه دانهاش روشنان باهم
جمع کرده به صورت پروین
بسته برآب و خاک نقش اورا
نقشبند خلقته من طین
کوس رحلت زند ز دارالخلد
گر رسد صیت او به حورالعین
حوض و فواره هاش جای به جا
موج زن چشمه سار ماء معین
سوده گشت آستانش بس که سران
در سجودش همی نهند جبین
زانکه آنجا رسیده گاه به گاه
قدم شهریار دنیی و دین
شاه سلطان حسین آن که سپهر
حکم او را بود رهی و رهین
در صف خیل خسروان ننشست
شهسواری چو او به خانه زین
هست میراث او ابا عن جد
تخت شاهنشهی و تاج و نگین
می گریزد ز رمح او دشمن
آنچنان کز شهاب دیو لعین
تا نهد سربه خاک پاش نخست
سرنگون آید از مشیمه جنین
خصم نامرد او چه لایق آن
کش به شاهی فلک کند تعیین
نوعروسیست ملک چابک وچست
کی سزد در حباله عنین
شعله افتد به عالمی چو زند
آتش تیغ او زبانه کین
جامیا گرچه مدح شاه تو را
ملهم غیب می کند تلقین
ورچه ارباب دین و اهل خرد
می کنند اندر آن تو را تحسین
به که از تو دعا رود به فلک
آنچنان کز جهانیان آمین
تا زهم نگسلد ز گردش دهر
سلک دور شهور و سیر سنین
مگسلاد آنچنان ز یکدیگرش
هرگز اسباب عزت و تمکین
فضل حق ناصر و معنیش باد
انه خیر ناصر و معین
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حبذا منزلی که چرخ برین
به تماشای اوست رو به زمین
هوش مصنوعی: چه خوب است که خانهام زیر نظر آسمان است و چرخ فلک به تماشای آن میپردازد.
می گشاید به دیدنش شبها
ز اختران چشمهای عالم بین
هوش مصنوعی: هر شب با نگاه کردن به ستارهها، چشمان آگاه و بینا را به دیدار او میکشاند.
دورها شد که با هزاران چشم
هیچ جا منزلی ندیده چنین
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که با وجود هزاران چشم، هیچ کجا را نمیبینم که اینطور غیرقابل دسترس و بیمنزل باشد.
بر برون روضه هابهشت آسا
در درون برجها سپهر آیین
هوش مصنوعی: به بیرون باغهای بهشتی برو و در درون برجهای آسمان، زیبایی و شگفتی را مشاهده کن.
برجهایش ز اختران روشن
چون دل عارفان به نور یقین
هوش مصنوعی: برجهایش مانند ستارگان روشن است، همانطور که دل عارفان از یقین نورانی است.
پاسبان چون نهد به بامش پای
سر او بگذرد ز علیین
هوش مصنوعی: زمانی که نگهبان بر بام بنشیند، سر او از جایگاههای عالی عبور خواهد کرد.
روی دیوار او چو صحن چمن
پر گل و سرو و لاله و نسرین
هوش مصنوعی: دیوار او مانند باغی سرشار از گلها، درختان سرو، لالههای زیبا و نسرینها است.
تخته های منقش دراو
لوح تعلیم کارخانه چین
هوش مصنوعی: تختههای زیبا و تزئین شدهام، نشانهای از آموزش و کار در کارخانه چین هستند.
تابه دانهاش روشنان باهم
جمع کرده به صورت پروین
هوش مصنوعی: در آسمان، ستارههای درخشان مانند پروین کنار هم جمع شدهاند.
بسته برآب و خاک نقش اورا
نقشبند خلقته من طین
هوش مصنوعی: در اینجا میگوییم که شکل و تصویر او بر روی آب و خاک نقش بسته است، و این نقشی که برآب و خاک ایجاد شده، سمبل خالق او است که او را از خاک ساخته است.
کوس رحلت زند ز دارالخلد
گر رسد صیت او به حورالعین
هوش مصنوعی: اگر نام او به بهشت برسد، فرشتهها بر سرای جاویدان او ناله و شیون میکنند.
حوض و فواره هاش جای به جا
موج زن چشمه سار ماء معین
هوش مصنوعی: حوض و فوارهها به طرز زیبایی قرار گرفتهاند و چشمهای جاری با آب زلال و روشن، در حال برخاستن و ایجاد موج است.
سوده گشت آستانش بس که سران
در سجودش همی نهند جبین
هوش مصنوعی: آستان او به قدری مورد احترام قرار گرفته که سران و بزرگان در برابرش به خاک افتاده و سجده میکنند.
زانکه آنجا رسیده گاه به گاه
قدم شهریار دنیی و دین
هوش مصنوعی: زیرا در آنجا لحظه به لحظه، قدمهای فرمانروای دنیای مادی و معنوی مشاهده میشود.
شاه سلطان حسین آن که سپهر
حکم او را بود رهی و رهین
هوش مصنوعی: شاه سلطان حسین، کسی بود که آسمان و تقدیر، تحت فرمان او بودند و او هم خود به نوعی تحت تاثیر آن قرار داشت.
در صف خیل خسروان ننشست
شهسواری چو او به خانه زین
هوش مصنوعی: در میان دلیری و شجاعت، هیچکس به پای شهسواری مانند او نمیرسد که در خانهاش نشسته است.
هست میراث او ابا عن جد
تخت شاهنشهی و تاج و نگین
هوش مصنوعی: او از نسل خاندان سلطنتی است و به میراث خود، شامل تخت شاهی، تاج و نگین، افتخار میکند.
می گریزد ز رمح او دشمن
آنچنان کز شهاب دیو لعین
هوش مصنوعی: دشمن از شمشیر او به شدت فرار میکند، مانند اینکه از شهاب یک دیو خطرناک بگرید.
تا نهد سربه خاک پاش نخست
سرنگون آید از مشیمه جنین
هوش مصنوعی: قبل از اینکه سر به خاک بگذارد، باید از اصل و نژاد خود به زیر بیفتد.
خصم نامرد او چه لایق آن
کش به شاهی فلک کند تعیین
هوش مصنوعی: دشمن نیکوکار چه مناسب است که برای او سرنوشت در شاهی آسمان تعیین کند؟
نوعروسیست ملک چابک وچست
کی سزد در حباله عنین
هوش مصنوعی: عروس زیبا و تند و چابک است، آیا سزاوار است که در دامان کسی بیفتد که ناتوان است؟
شعله افتد به عالمی چو زند
آتش تیغ او زبانه کین
هوش مصنوعی: وقتی که تیغ او درخشش کینه را نمایان کند، آتش و شعلهای به دنیا خواهد افتاد.
جامیا گرچه مدح شاه تو را
ملهم غیب می کند تلقین
هوش مصنوعی: ای جام، هرچند در ستایش شاه تو الهامی از غیب میگیری، اما این مسأله به تو تلقین میشود.
ورچه ارباب دین و اهل خرد
می کنند اندر آن تو را تحسین
هوش مصنوعی: اگرچه بزرگان دین و اهل دانش بر تو تمجید و تحسین میکنند،
به که از تو دعا رود به فلک
آنچنان کز جهانیان آمین
هوش مصنوعی: بهتر است که دعاهایت به آسمان برود آنچنان که دیگران هم برای آن آمین بگویند.
تا زهم نگسلد ز گردش دهر
سلک دور شهور و سیر سنین
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی و روزگار ما را از هم جدا نکند، باید ادامه دهیم و با گذر زمان و چرخههای سالها پیش برویم.
مگسلاد آنچنان ز یکدیگرش
هرگز اسباب عزت و تمکین
هوش مصنوعی: نباید آنچنان به یکدیگر آسیب بزنیم که باعث کاهش احترام و مقام یکدیگر شویم.
فضل حق ناصر و معنیش باد
انه خیر ناصر و معین
هوش مصنوعی: کمک و یاری خداوند همیشه با من باشد، که او بهترین ناصر و یاور است.