گنجور

شمارهٔ ۱۳

گر به گستاخی گرفتم بر زبان اوصاف شاه
حکم المأمور معذور مرا بس عذر خواه
طبع تیره فهم خیره عمر بر عزم رحیل
نیست شغلی زان ضروری تر که سازم زاد راه
می کنم تسوید شعر و شعر من بیهوده است
نامه خود را به بیهوده همی سازم سیاه
چون نمی آید سخن زانسان که خواهم بر زبان
به که چون سوسن زبان را از سخن دارم نگاه
همچو تیرم راست چون آید سخن زینسان که ساخت
از کشاکش درد پا همچون کمان پشتم دوتاه
لنگ لنگان می روم راه سخن وز درد پای
می کشم در هر قدم از دل فغان وز سینه آه
هرچه می گویم کنون بر من بود تاوان همه
جز دعای دولت شاهنشه گیتی پناه
تا شود در صبحها خور مشعل گیتی فروز
تا بود در شامها مه خسرو انجم سپاه
همچو ماه و خور که باشد جایشان اوج سپهر
باد جای او سریر دولت و اورنگ جاه
این دعا را باد آمین از لب روح الامین
صد اجابت بهر هر آمین ز رب العالمین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر به گستاخی گرفتم بر زبان اوصاف شاه
حکم المأمور معذور مرا بس عذر خواه
هوش مصنوعی: اگر با جسارت صفات شاه را روی زبان آوردم، باید بدانید که حکم مأمور معذور است، پس مرا ببخشید.
طبع تیره فهم خیره عمر بر عزم رحیل
نیست شغلی زان ضروری تر که سازم زاد راه
هوش مصنوعی: فهم کم‌عمق من مانع از ادامه زندگی‌ام است و نمی‌گذاردم که تصمیم قاطعی برای رفتن بگیرم. هیچ کاری واجب‌تر از این نیست که برای سفرم آماده شوم.
می کنم تسوید شعر و شعر من بیهوده است
نامه خود را به بیهوده همی سازم سیاه
هوش مصنوعی: من شعرهایم را می‌نویسم، اما این شعرها بی ارزش هستند. حتی نامه‌ام را هم به نوعی بیهوده و بدون هدف می‌نویسم.
چون نمی آید سخن زانسان که خواهم بر زبان
به که چون سوسن زبان را از سخن دارم نگاه
هوش مصنوعی: وقتی که انسان نتواند چیزی بگوید، بهتر است که بماند و سخنی نگوید. مانند سوسن که زبانش را از گفتن دور نگه می‌دارد.
همچو تیرم راست چون آید سخن زینسان که ساخت
از کشاکش درد پا همچون کمان پشتم دوتاه
هوش مصنوعی: من مانند تیر راست هستم و نمی‌توانم به راحتی حرف بزنم، چرا که از درد و زحماتی که کشیدم، پشت من همچون کمان خم شده است.
لنگ لنگان می روم راه سخن وز درد پای
می کشم در هر قدم از دل فغان وز سینه آه
هوش مصنوعی: با دشواری و آرام آرام در حال گفتن حرف‌هایم هستم و در هر قدم با درد پاهایم درگیرم. از دل ناله‌ای به گوش می‌رسد و از سینه‌ام آهی بلند می‌شود.
هرچه می گویم کنون بر من بود تاوان همه
جز دعای دولت شاهنشه گیتی پناه
هوش مصنوعی: هر چیزی که حالا می‌گویم، نتیجه و عواقبش برای خودم خواهد بود، به جز دعا کردن برای حمایت و سرپرستی شاه جهان.
تا شود در صبحها خور مشعل گیتی فروز
تا بود در شامها مه خسرو انجم سپاه
هوش مصنوعی: در صبح‌ها، خورشید مانند مشعلی روشنایی بخش دنیا می‌شود و در شب‌ها، ماه مانند فرمانروای ستاره‌ها در آسمان می‌درخشد.
همچو ماه و خور که باشد جایشان اوج سپهر
باد جای او سریر دولت و اورنگ جاه
هوش مصنوعی: مانند ماه و خورشید که در بالای آسمان جای دارند، او نیز در مکانی بلند و باارزش نشسته است که نماد قدرت و جایگاه اجتماعی اوست.
این دعا را باد آمین از لب روح الامین
صد اجابت بهر هر آمین ز رب العالمین
هوش مصنوعی: این دعا را فرشته‌ای به نام جبرئیل با صدای بلند تأیید می‌کند و برای هر بار تأییدش، صد دعای قبولی از خداوند عالم دریافت می‌شود.