شمارهٔ ۱۰
قبه بر کیوان رساند این کاخ گردون آستان
گو کلاه انداز ازین شادی زمین برآسمان
دورها می گشت در دل آرزویی چرخ را
تا نهاد این آرزو در دامن آخر زمان
بیت معمور از سپهر ای کاش می آمد فرو
تا درون نه صدف باشند با هم توامان
تا نسوزد قدسیان را پر فروغ شمسه اش
در میان فراش صنع افراخت نیلی سایبان
در درونش ساکنان را حاجت گفتار نیست
کز صفایش راز کس در دل نمی ماند نهان
آشیان از چوب خواهد مرغ شاید گر کنند
این بنای چوب را مرغان عرشی آشیان
تا به روز جشنش از گوهر بیارایند صحن
بر سر او پر نثار گوهر است این سبز خوان
هرکه چون رنگین کمان بیند مقوش طاقهاش
جز زهی چون تیر ناید در دهانش زان کمان
غرفه اش چشم است و طاقش ابروان بالای چشم
باد روشن چشم او از طلعت شه جاودان
خسرو و غازی معزالدوله کهف الخافقین
آفتاب اوج برج سلطنت سلطان حسین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قبه بر کیوان رساند این کاخ گردون آستان
گو کلاه انداز ازین شادی زمین برآسمان
هوش مصنوعی: این کاخ بزرگ آسمانی، گنبدی را به ستارهها میرساند؛ بگذار در این خوشحالی، کلاهی به نشانه شکرگزاری از زمین به سمت آسمان بیندازند.
دورها می گشت در دل آرزویی چرخ را
تا نهاد این آرزو در دامن آخر زمان
هوش مصنوعی: یک آرزو در دل میچرخید و در نهایت این آرزو به سرانجام خود در آخر زمان رسید.
بیت معمور از سپهر ای کاش می آمد فرو
تا درون نه صدف باشند با هم توامان
هوش مصنوعی: ای کاش آسمان به زمین میآمد تا در درون آن یکجا نه صدفها با هم جمع شوند.
تا نسوزد قدسیان را پر فروغ شمسه اش
در میان فراش صنع افراخت نیلی سایبان
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور پر فروغ آن خورشید (که نماد پاکی و تقواست) در دل آفرینش (جهان) تابیده نشده، قدسیان (افراد پاک و معصوم) نمیسوزند و سایه نیلی او (سایهای دلپذیر و آرامشبخش) بر سر آنها گسترده شده است.
در درونش ساکنان را حاجت گفتار نیست
کز صفایش راز کس در دل نمی ماند نهان
هوش مصنوعی: در درون او، نیازی به صحبت و گفتوگو نیست؛ زیرا پاکی او به حدی است که هیچ رازی در دل کسی پنهان نمیماند.
آشیان از چوب خواهد مرغ شاید گر کنند
این بنای چوب را مرغان عرشی آشیان
هوش مصنوعی: پرندهای که از چوب آشیانه میسازد، ممکن است که اگر این ساختوساز از چوب باشد، پرندگان آسمانی نیز آشیانهای از آن بسازند.
تا به روز جشنش از گوهر بیارایند صحن
بر سر او پر نثار گوهر است این سبز خوان
هوش مصنوعی: در روز جشن او، محوطه را با جواهرات تزئین میکنند و در میان این سبزخوان، جواهرات بر سرش نثار میشود.
هرکه چون رنگین کمان بیند مقوش طاقهاش
جز زهی چون تیر ناید در دهانش زان کمان
هوش مصنوعی: هر کس که رنگین کمان را ببیند، در ذهنش تصاویری زیبا و جذاب شکل میگیرد، اما اگر فقط به آن نگاه کند و عمق آن را درک نکند، هیچ چیزی جز یک تصویر سطحی از آن برایش باقی نمیماند.
غرفه اش چشم است و طاقش ابروان بالای چشم
باد روشن چشم او از طلعت شه جاودان
هوش مصنوعی: چشمانش مانند غرفهای زیبا و ابروانش مانند طاقی فوقالعاده است. روشنایی چشمانش به مانند نور طلوعی ابدی است که از چهرهی پادشاهی جاودانه میتابد.
خسرو و غازی معزالدوله کهف الخافقین
آفتاب اوج برج سلطنت سلطان حسین
هوش مصنوعی: خسرو و غازی معزالدوله، پناهگاه و پشتیبان همگان است و همچون خورشید در اوج، نماد شکوه سلطنت سلطان حسین است.