شمارهٔ ۲۴
خلق عالم را ز گاو و خر نبینم فارقی
گر چو گاو و خر بر ایشان فرض گوش و دم کنم
روی در کشف معارف گر روم درگوشه ای
وز میان این جماعت نام خود را گم کنم
گاه گاهی بیتکی گویم پی تشحیذ طبع
به که با اینان نشینم غیبت مردم کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خلق عالم را ز گاو و خر نبینم فارقی
گر چو گاو و خر بر ایشان فرض گوش و دم کنم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم انسانها را مثل گاو و خر ببینم، اما اگر مانند آنها رفتار کنند، مجبورم گوش و دم را به آنها بزنم.
روی در کشف معارف گر روم درگوشه ای
وز میان این جماعت نام خود را گم کنم
هوش مصنوعی: اگر به جستجوی دانش بروم، در گوشهای دور از همه و در میان این جمع، نام خود را فراموش میکنم.
گاه گاهی بیتکی گویم پی تشحیذ طبع
به که با اینان نشینم غیبت مردم کنم
هوش مصنوعی: گاهی اوقات شعری میسرایم تا ذهنم روشن شود، بهتر است که این کار را بکنم تا اینکه با این افراد بنشینم و درباره دیگران غیبت کنم.