گنجور

شمارهٔ ۸۷

سر زلفت گره بر کار من زد
لب لعلت دم از آزار من زد
دلم جز راه هشیاری نمی رفت
خطت راه دل هشیار من زد
به خود پندار صبرم بود کآتش
غمت در خرمن پندار من زد
به خون دل غمت را کلک مژگان
رقم بر صفحه رخسار من زد
به عقلم کی رسد دعوی که عشقت
قفای عقل دعویدار من زد
به سینه عشق سنگ محنتم کوفت
در گنجینه اسرار من زد
قبول دوست بس جامی چه باک است
رقیب ار طعنه بر گفتار من زد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر زلفت گره بر کار من زد
لب لعلت دم از آزار من زد
هوش مصنوعی: موهایت گره‌ای بر زندگی‌ام ایجاد کرد و لب زیبایت به من آسیب رساند.
دلم جز راه هشیاری نمی رفت
خطت راه دل هشیار من زد
هوش مصنوعی: دل من به جز مسیر آگاهی هدایت نمی‌شد، اما خط تو راهی به دل آگاه من نشان داد.
به خود پندار صبرم بود کآتش
غمت در خرمن پندار من زد
هوش مصنوعی: صبر من فکر می‌کرد که می‌تواند بر آتش غم تو کنترل داشته باشد، اما این غم به قلب و وجود من آسیب زد و مانند آتش در انبارم سوخت.
به خون دل غمت را کلک مژگان
رقم بر صفحه رخسار من زد
هوش مصنوعی: با دل پر از درد، اشک‌های من بر چهره‌ام نشان غم تو را رسم کرده است.
به عقلم کی رسد دعوی که عشقت
قفای عقل دعویدار من زد
هوش مصنوعی: عقل من نمی‌تواند ادعا کند که عشق تو به من پشت کرده است.
به سینه عشق سنگ محنتم کوفت
در گنجینه اسرار من زد
هوش مصنوعی: عشق به شدت بر قلب من تاثیر گذاشت و رازهای درونم را تحت فشار قرار داد.
قبول دوست بس جامی چه باک است
رقیب ار طعنه بر گفتار من زد
هوش مصنوعی: اگر دوست مرا بپذیرد، چه اهمیتی دارد اگر رقیب به حرف‌های من طعنه بزند.